پدیده تک فرزندی که در علم جامعه شناسی به امپراطوران کوچک معروف است نوعی از خانواده هسته ای است که منبعث از تغییرات فوق و تغییر در سبک زندگی افراد جامعه می باشد.

تک فرزندی از منظر جامعه شناسی

مقدمه

بعد از وقوع انقلاب صنعتی و پیشرفت های شگرف در صنعت ارتباطات ما شاهد تغییر در ساختار خانواده از "گسترده" به" هسته ای" بودیم که خانواده مبتنی بر پیوندهای نسبی و سببی جای خود را به خانواده ای متشکل از زن ،شوهر و یک یا دو فرزند می دهد . پدیده تک فرزندی که در علم جامعه شناسی به "امپراطوران کوچک" معروف است نوعی از خانواده هسته ای است که منبعث از تغییرات فوق و تغییر در "سبک زندگی" افراد جامعه می باشد . پرداختن به موضوع تک فرزندی در جامعه شناسی هم ناشی از اهمیت و جایگاه خانواده در این علم است که بتوان معلوم کرد که تک فرزندی در کدامیک از تقسیم بندی ها قرار می گیرد . لذا جامعه شناسان آن را از سه منظر مورد توجه قرار دادند یکی از حیث علل ،دوم از حیث تغییراتی که در ساختار جمعیتی به وجود می اورد و سوم از حیث ارتباطات اجتماعی می باشد.

در این مقاله نیز ابتدا به جایگاه خانواده در علم جامعه شناسی پرداخته می شود و سپس از سه منظر فوق مورد بررسی قرار می گیرد.

خانواده و انواع آن

خانواده به عنوان یک نهاد اصلی اجتماعی دارای حیات ویژه ای است که با روش علمی مورد مطالعه قرار می گیرد و چگونگی پیدایی خانواده و تطور دگرگونی های آن در طول تاریخ تبیین می گردد مطالعه در تاریخ تحول خانواده و انواع و اشکال آن در جوامع معاصر جهان، نشان می دهد که خانواده از نظر کارکرد، ساخت، روابط اعضای شیوه معیشت و اقتدار، انواع مختلفی به خود دیده و به اشکال متنوعی درآمده است.

از نظر کاربردی به دو صورت زیستی و آماری ،از دیدگاه کارکردی دو شکل جهت یابی و فرزندزائی ،از نظر شیوه معیشت و نحوه زندگی، خانواده به سه شکل شهری ، روستائی و عشایری و از نظر ساخت خانواده و روابط افراد در درون آن، به خانواده هسته ای ،خانواده گسترده،خانواده بامحلقات و خانواده ناقص تعریف می گردد

اما خانواده هسته ای ، نوعی از خانواده است که از زن و شوهر وفرزندان یا زن و شوهر بدون فرزند تشکیل می گردد و خانواده های به اصطلاح تک فرزند که موضوع اصلی این مقاله را تشکیل می دهد نیز در همین تعریف می گنجد .

علل رواج تک فرزندی

مهمترین دلیل رواج تک فرزندی از منظر اجتماعی شاید به علت تغییرات گسترده ای اجتماعی در جامعه است که در اصطلاح جامعه شناسی به "سبک زندگی" معروف شده است .

درادبیات جامعه شناسی از مفهوم سبک زندگی دو برداشت ومفهوم سازی وجود دارد، یکی مربوط به دهه ۱۹۲۰، که سبک زندگی معرف ثروت و موقعیت اجتماعی افراد و غالباً به عنوان شاخص تعیین طبقه اجتماعی به کار رفته است (چاپین ۱۹۹۵؛ چاپمن ۱۹۳۵) و دوم به عنوان شکل اجتماعی نوینی که تنها در متن تغییرات مدرنیته و رشد فرهنگ مصرف گرایی معنا می یابد (گیدنز ۱۹۹۱؛ بوردیو ۱۹۸۴؛ فدرستون ۱۹۸۷ و۱۹۹۱؛ لش و یوری ۱۹۸۷) و در این معنا سبک زندگی راهی است برای تعریف ارزش ها و نگرش ها و رفتارهای افراد که اهمیت آن برای تحلیل های اجتماعی روزبه روزافزایش می یابد.

بدین ترتیب سبک زندگی بر تمام مسائل زیستی هر فرد مثل خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، مدل لباس، الگوی مصرف، نوع آشپزی و خوراک، تفریحات و نحوه گذران اوقات فراغت، کسب و کار، رفتار حرفه ای در محل کار، در دانشگاه و مدرسه، رفتار در فعالیت های سیاسی، رفتار در ورزش و رفتارهای رسانه ای اطلاق می شود و بر نوع رفتار ما با دیگران از همسر و فرزند تا رییس و مرئوس، از پلیس و کارمند دولت، رفتارهای ما در سفر و حفظ نظافت و بهداشت، سبک رفتار با دوست و دشمن، آشنا و بیگانه همه و همه سبک زندگی ما را شکل می دهد.

تغییرات تدریجی در سبک زندگی افراد جامعه با ابعاد فوق ، باعث تغییر نظام خانوادگی از خانواده گسترده مبتنی بر بستگی¬های نسبی و سببی به خانواده هسته ای شد که در آن خانواده با ویژگی ، یک واحد تولیدی (پوشاک و مواد غذایی)،دارای نظام پخش کالا ، سلسله مراتب مشخص سنی و جنسی و آموزش از طریق مشاهده و تقلید و هدایت و سرپرستی بزرگسالان تبدیل به خانواده ای هسته ای شد که بسیاری از کارکردهایش را به نهادهای اجتماعی دیگر، واگذار کرده است . به خاطر تخصصی شدن کار، هر شخص، کارکرد اقتصادی ویژه ای دارد (دیگر خبری از کار و تولید واحد در خانواده نیست). کارکرد اجتماعی کردنِ کودکان پس از سن شش سالگی نیز از خانواده گرفته شده، به مدرسه واگذار می شود. بسیاری از کارکردهای اقتصادی نیز از خانواده گرفته شده اند. بدین گونه که حکومت از طریق برنامه های رفاهی، تأمین اجتماعی، تأمین مسکن و خدمات بهداشتی و … بیشتر مسئولیت های تأمین آسایش و رفاه ناتوانان و سالمندان را به عهده گرفته است. کارکرد حفاظتی نیز از خانواده گرفته شد، به دولت واگذار شده است. آموزش های مذهبی نیز که روزی در دست خانواده بود امروزه برعهده مؤسّسات مذهبی (چون حوزه های علمیه و کانون های مساجد و هیئت های مذهبی و …) گذاشته شده است.

تغییر کارکرد خانواده از گسترده به هسته ای که در بالا ذکر شد پیامد های هایی را به دنبال داشت که عبارت است از :

۱. دگرگونی در نقش فرزندان است که خود، پیامد گذر از یک جامعه سنتی به یک جامعه صنعتی است. در جامعه سنتی، داشتن فرزند برای کار در مزرعه، نیازی ضروری بود؛ امّا در جامعه شهری و صنعتی، فرزندان، بیشتر بار خاطرند تا یار شاطر.

۲. بالا رفتن سطح آموزش. جامعه شناسان کشف کرده اند که زوج هایی که تحصیلات بالایی دارند، در مقایسه با زوج هایی که تحصیلات کمتری دارند، کمتر به فرزندآوری گرایش دارند.

۳. دسترسی آسان به وسائل ضدبارداری، به افراد، این امکان را داده است که بر تعداد فرزندان خود، کنترل داشته باشند.

ب تغییر نگرش به طلاق: این که طلاق برای پایان دادن به زندگی زناشویی به صورت روش پذیرفته شده و قابل دفاعی درآمده است، دگرگونی هایی در ساختار خانواده به وجود آورده است.

ج تغییر در نقش زنان و مردان: دگرگونی در نگاه به نقش زن و مرد (خصوصاً زن) عامل دگرگونی در ساختار خانواده شده است. روز به روز، تعداد زنانی که کار می کنند و در درآمد زندگی سهیم اند و در خانواده، اقتداری به هم می زنند،رو به افزایش است و استقلال اقتصادی زنان، آستانه تحمّل زنان را پایین آورده است.

تک فرزندی و تغییر ساختارهای جمعیتی

از جمله آثار و پیامدهای تک فرزندی کاهش جمعیت، تغییر ساختار جمعی و به اصطلاح، پیر شدن جمعیت کشور است که می تواند پیامد های ذیل را در بر داشته باشد.

۱ عدم رشد و توسعه اقتصادی

بدین معنا که انتقال هرم سنی جمعیت از جوانی به سالخوردگی، در شرایطی است که محرکه اصلی و کلیدی توسعه «منابع انسانی» می باشد؛ زیرا اگر به راستی دولتی بخواهد در خدمت مردم باشد و در تلاش برای توسعه اقتصادی جامعه باشد، و همه توان و ظرفیت منابع ملی، سرمایه و زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری را به درستی به کار گیرد، افزایش جمعیت عاملی برای شتاب روند توسعه اقتصادی می باشد؛ زیرا مهم ترین نیاز اولیه توسعه اقتصادی، وجود نیروهای جوان، فعال و کارآمد است. بنابراین، کاهش جمعیت موجب پیری جمعیت است که خود مانعی برای رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود. )

۲. پیری و بی نشاطی جمعیت

از دیگر مشکلات ناشی از تنظیم خانواده و کنترل جمعیت، پیری جمعیت و فقدان نشاط و تحرک لازم اقتصادی، اجتماعی است. روشن است که توسعه و رونق اقتصادی وابسته به نیروی جوان و کارآمد است. با کاهش و رشد منفی جمعیت، جمعیت جامعه پیر می شود و از نشاط و سرزندگی لازم برخوردار نخواهد بود؛ زیرا جوانان مایه پویایی و سرزندگی جوامع هستند و غالب نوآوری ها، خلاقیت ها و نیز جهش های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط نیروهای جوان به منصه ظهور می رسد. در جامعه با جمعیت پیر، دولت ها و صاحبان سرمایه، احساس خطر می کنند. اساساً ناامیدی بر جامعه سایه می افکند و جامعه به سمت محو شدن کامل حرکت می کند.

۳. انقطاع نسل بشر

از جمله آثار رشد منفی و کاهش جمعیت، پیری و در نتیجه، حرکت به سمت و سوی انقاع نسل بشر است؛

درست که جمعیت نقش مهمی در پیشرفت جامعه ایفا می کند اما زمانی محقق می شود که با سایر عوامل دیگر همراه باشد در این زمینه Balandier ، جامعه شناس متخصص تغیرات و تحولات جوامع آفریقائی ، بر این عقیده است ولو اینکه عوامل جمعیتی در تغیرات و تحولات جامعه نقش دارند ، ولی تنها عامل نمی باشند .این عامل جمعیتی باسایرعوامل در تغیر جامعه نقش دارند . وی به نقش سه عامل در دگرگونی جامعه باور دارد . ۱ عامل جمعیتی ۲ عامل اقتصادی از منظر امکانات اقتصاد محلی هر منطقه .۳ عامل فرهنگی از منظر ارزشی . هرسه عامل بطور تنگاتنگ باهم در تحولات دگرگونی جامعه نقش مشترک و فعال دارند . این سه عامل میتوانند پایه معیار سرعت و پیشرفت و تحولات اقتصادی در یک کشور مورد توجه قرا ر گیرد ( )

دورکیم جامعه شناس فرانسوی نیز معتقد بود که «تأثیر اندازه، تراکم و ترکیب جمعیت را بر جامعه و ساختار اجتماعی تأکید و توسعه اجتماعی را در گرو جمعیت متوازن می دانست که با کنترل کمیت و بهبود کیفیت جمعیت دررابطه است».

تک فرزندی و پیامد های اجتماعی آن

تک فرزندی علاوه بر تغییراتی که بر ساختار جمعیتی جامعه می گذارد داری پیامدهای گسترده اجتماعی است که به مهمترین آنها پرداخته می شود.

۱ فروپاشی نظام خویشاوند سالاری

از جمله عمده ترین پیامد های اجتماعی تک فرزندی فروپاشی نظام خویشاوند سالاری در جامعه است در این خصوص جعفر بای کارشناس و پژوهشگر آسیب های اجتماعی معتقد است که یکی از اساسی ترین معضلات تک فرزندی دگرگونی نظام خویشاوندی است تا جایی که در آینده ای نه چندان دور این نظام معیوب می شود. و واژه های عمو، خاله، دایی و عمه برای افراد بیگانه می شود.

۲ عدم رشد اجتماعی

گروهی دیگر از جامعه شناسان معتقد هستند که عدم رشد اجتماعی مهمترین پیامد تک فرزندی است در این زمینه محمد اسماعیلی جامعه شناس معتقد است "مهم ترین پیامد تک فرزند بودن آسیب رسیدن به رشد اجتماعی فرد است"

زیرا فررند کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی و دعوا کنند. آنها دوست و همدمی در منزل ندارند، بنابراین برخی از احساسات را تجربه نمی کنند و فرصتی برای کنترل و مدیریت آنها نخواهند داشت.

چون انسان وقتی از نظر اجتماعی رشدیافته محسوب می شود که در این زمینه کاملاً به شکوفایی رسیده باشد. یعنی به سطحی از روابط اجتماعی دست یافته باشد که بتواند با مردم به راحتی زندگی کند و سازگاری داشته باشد. شاید بتوان گفت که رشد اجتماعی مهم ترین جنبه ی رشد وجود هر شخص است. معیار اندازه گیری رشد اجتماعی هرکس، میزان سازگاری او با دیگران است. این دیگران شامل همه است، از دوستان، معلّمان، افراد خانواده و بستگان شما گرفته تا همسایه ها و … و حتّی کسانی که برای اوّلین بار با آن ها برخورد می کنید. رشد اجتماعی نه تنها در سازگاری با اطرافیانی که هم اکنون با آنان سروکار دارید، مؤثّر است، بلکه بعدها، در میزان موّفقّت شغلی و پیشرفت اجتماعی تان نیز تأثیر دارد. هرقدر که شما بیشتر می آموزید و تجربه های زیادتری می اندوزید، بیشتر به این واقعیّت پی می برید که از راه مبادله ی عواطف و احترام با دیگران است که رضایت به دست می آید و روز به روز بیشتر یقین می کنید که احساس مفیدبودن و خوش بختی شما به میزان رشد اجتماعی تان بستگی دارد. این رشد اجتماعی، درست همان چیزی است که دوستان و اطرافیان در برخورد با نوجوان آن را با عبارت بزرگ شدن بیان می کنند و در واقع از شما انتظار دارند

۳ توجه افراطی والدین

توجه متمرکز پدر و مادر بر روی یگانه فرزندشان موجب تقویت غرور کاذب در فرزند می شود و توقعات او را در سطحی بالا می برد که تحمل شکست ها و ناکامی ها را برای وی در جامعه دشوار می کند. در عین حال در سوی دیگر حساسیت افراطی و وسواس گونه پدر و مادر بر روی گفتار و رفتار فرزند ممکن است تاثیرات منفی بر تربیت او داشته باشد.

معمولا این تیپ افراد به علت پایین بودن آستانه تحمل در معرض آسیب های شدید قرار می گیرند و منجر به اختلال در تعارض شخصیتی آنها می شود که قطعا عناصر این چنینی در انواع و اقسام مشکلات روحی، روانی و عاطفی بسر می برند و فشار ها،عقده ها و کمبودها آنان را در مقابل کوچک ترین ناملایماتی ها از پای درمی آورد.

۴ افزایش ابتلا به افسردگی

افسردگی ناشی از بزرگ شدن و ازدواج فرزندان در خصوص خانواده های تک فرزند به شدت بیشتر احساس می شود . خصوصا خانواده هایی که در سالهای اول ازدواج تنها فرزند خود را به دنیا آورده باشند به ناگاه در سن حدود چهل سال دوباره تنها می شوند.

تعداد فرزندان بیشتر در نسل های قبل، می توانست مانعی برای افسردگی باشد. بچه ها پشت سر هم به دنیا می آمدندو دیگر مجالی برای ننرپروری وجود نداشت. اگر بچه غذایش را نمی خورد، بچه دیگری فورا غذایش را می خورد. هیچ کس تنها کانون توجه خانواده نبود اما تک فرزندهای امروزی، آنقدر توجه بی دریغ والدین را می بینند که با وارد شدن به جامعه و دیدن کوچکترین بی توجهی، سرخورده می شوند.

۵ عدم تجربه کافی در دوران کودکی و نوجوانی

فرزند در دوره اولیه کودکی بیشتر نیازمند حضور والدین خود است.ولی در دومین دوره کودکی اش نقش همسالان بارزتر می شود و مهارتهای زیادی را از همسالانش می آموزد. وجود خواهر یا برادر بزرگتر نیز می تواند مهارتهای لازم برای اجتماعی شدن او را فراهم کند. حال اگر فرزند تک باشد و به دلیل تربیت سختگیرانه والدین اجازه ارتباط با همسالان خود را نداشته باشد. مجبور است در کنار بزرگسالان پرورش یابد. در نتیجه او تجربه های از کودکی و نوجوانی خود ندارد و با بازی ها، کارها و نقش های این گروه سنی آشنا نیست و یک دفعه پرشی به دوران مسئولیت پذیری بزرگسالان خواهد داشت.

۶ فروپاشی خانواده

فرض وارد آمدن آسیب به تک فرزند مثل معلولیت یا مرگ وی می تواند بینان خانواده را نابود کند و چنانچه در مواردی مشاهده هم شده است موجب عدم امکان ادامه حیات اجتماعی برای پدر و مادر شود. در بسیاری موارد امکان فرزند آوری نیز برای پدر و مادر فراهم نیست و سرنوشت نامعلومی را برای آنها رقم می زند. در صورتی که وجود فرزند یا فرزندان دیگر از این آسیب محتمل جلوگیری می کند.

نتیجه گیری

جامعه ای که همه آحاد آن تک فرزند ها باشند قطعا جامعه ای دلپذیر و دوست داشتنی نیست. انسانهایی درون گرا و فاقد اعتماد به نفس و در عین حال مغرور که توانایی ارتباطات قوی اجتماعی را ندارند و در لاک تنهایی خویش فرو می روند. جامعه تک فرزندها شبیه شبه جزایری منفرد است که روابط عاطفی در آن به حداقل رسیده است. انسانهایی افسرده و درون گرا این جامعه را تشکیل می دهند که طبیعتا احساس پوچی و گرایش به خود کشی در آن به شدت افزایش می یابد. تصور آپارتمان نشینی، تک فرزندی و زندگی مجردی در کنار هم در یک شهر بزرگ و فاقد مولفه های فرهنگی مثبت دشوار و پیامدهای آن غیر قابل پیش بینی است.

تهیه و تنظیم:ذبیح الله تجری غریب آبادی

دانش آموخته ارشد جامعه شناسی

منابع

۱ – سارا مزاری ،سیر تحول خانواده،www.bsharat.com

– انواع خانواده- vista.ir

– خانواده هسته ای daneshnameh.roshd.ir

– اباذری، یوسف و چاوشیان، حسن (۱۳۸۱): از "طبقه" تا "سبک زندگی"، نامه علوم اجتماعی، شماره.۲۰

– ۵- مجید ابهری رفتار شناسی سبک زندگی،مجید ابهری ، www.khabaronline.ir

– ندا مهاجرانی ،از خانواده هسته ای تا خانواده گسترده، ،www.aftab.ir

– درآمدی بر جامعه شناسی، بروس کوتن، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران: نشر توتیا، ۱۳۷۵، ص۱۲۷

– پیامدهای اسفبار کاهش جمعیت ایران، www.seratnews.ir

– پیامدههای کاهش جمعیت،new.jz.ac.ir

– کاظم رنجبر،دگرگونی ها و تحولات اجتماعی و عوامل این تغییرات بنیادین از منظر جامعه شناسی،/www.farhangiran.com

– عطا الله مثنوی ،جامه شناسی جمعیت، www.modiryar.com

– دگرگونی نظام خویشاوندی اساسی ترین معضلات تک فرزندیwww.dana.ir

– کاهش رشد اجتماعی کودک، مهم‌ترین پیامد "تک‌فرزندی،www.isna.ir

– تک فرزندی پدیده ای با عوارض فردی و اجتاعی shabakenatanz.mui.ac.ir

– علی اکبر شعاری نژاد ،رشد اجتماعی دوران نوجوانی rasekhoon.net

– محمد حسنی سعیدی ،جامعه تک فرزندها دوست داشتنی نیست ، www.parsine.com

– تک‌فرزندی منجر به فروپاشی نظام خویشاوندی در جامعه می‌شود،www.shabestan.i

– جامعه تک فرزندها دوست داشتنی نیست ، www.mashreghnews.ir

– ده متهم اصلی گم شدن لبخند ،عوامل افسردگی جامعه ،www.bartarinha.ir

– آسیب های تک فرزندی، www.hawzah.net

– جامعه تک فرزندها دوست داشتنی نیست ، www.parsine.com

لینک منبع : لینک به مطلب