فاطمه دانشور، کارآفرین موفق و عضو شورای اسلامی شهر تهران از رازهای پیشرفت خود به زندگی مثبت می گوید

فرمول کائنات ،خدمت به خلق است

فاطمه دانشور، کارآفرین و تاجر ایرانی و از اعضای شورای اسلامی شهر تهران است. به گفته خودش با وجود مشغله زیاد کاری می تواند چند کار را همزمان انجام دهد و از همه مهم تر مادر ۴ فرزند است. «به خانه که می رسم، با بچه هایم بازی هم می کنم» این را می گوید و بی پرده بدون اینکه بخواهد چیزی را مخفی کند، تکنیک های موفقیتش را برایمان شرح می دهد.

قصه های مادربزرگ مرا ساخت

مهم ترین اصل برای موفقیت، خواستن است اما عامل مهم دیگری که به اندازه خواستن می تواند در موفقیت نقش داشته باشد، نوع تربیت انسان ها به وسیله والدین و کسانی است که نقش تربیتشان را به عهده دارند. البته این داشته های ارزشمند از سمت دیگران، لزوما از جنس پول نیست و گاهی یک نصیحت هم می تواند تاثیر بزرگی در زندگی افراد بگذارد. در زندگی من مادربزرگم با قصه هایی که برایم تعریف می کرد، توانست این تاثیر را به وجود بیاورد. قهرمان قصه های مادربزگ من، افرادی بودند که همیشه کارهای بزرگ انجام می دادند آن هم فقط با اتکا و توکل به خداوند. آنها به کسی وابسته نبودند، مثل قهرمان های شاهنامه فردوسی و این داستان ها در ذهن من نقش بست.

به تدریج وقتی بزرگ تر شدم و توانستم هدف گذاری را یاد بگیرم، از همان ابتدا هدف های بزرگی را انتخاب می کردم. آموزش هایی که در این زمینه دیده بودم نیز مرا به کتاب خواندن ترغیب می کرد. مطالعات من محدود به کتاب های درسی نبود و کتاب های غیردرسی در زمینه های دینی، جامعه شناسی و روان شناسی را نیز شامل می شد. یکی از موثرترین کتاب هایی که خواندن آن زندگی مرا تغییر داد، «به سوی کامیابی» اثر «آنتونی رابینز» بود که بخش هدف گذاری آن به نظرم بسیار جذاب آمد. هدف گذاری ها موضوعات مختلفی را شامل می شد مانند هدف گذاری در شغل، دیگران، خود شخص که جزئیات کاملی از روان، شکل و ظاهر و… را در بر می گرفت. در واقع هدف گذاری در این کتاب با دقت و جزئیات دقیقی توضیح داده شده بود و من هم بر اساس همان الگو زندگی ام را هدف گذاری کردم.

ممکن است شما آرزوهای ماجراجویانه ای داشته باشید که شاید هرگز تحقق پیدا نکند اما نوشتن آن الزامی است. مانند سفر به کره ماه. در واقع چیزهایی را هم که به نظرتان بعید هم می آید، باید بنویسید. بعد از نوشتن این آرزوها باید مدت زمان معقول و واقع بینانه ای را برای رسیدن به این اهداف تعیین کرد. نکته مهم این است که وقتی شما اهداف را جایی می نویسید، احساس می کنید به آن تسلط پیدا کرده اید و آن افکار درهم در ذهن شما نظم پیدا کرده است. با این کار کاملا مشخص می شود که چه انتظاری از خودتان دارید. متاسفانه عده ای در سن ۵۰ سالگی هم هنوز نمی دانند چه چیزی از زندگی می خواهند اما نوشتن اهداف مشخص می کند در زندگی دقیقا به دنبال چه چیزی هستید. تمام جزئیات خواسته ها اعم از داشتن خانواده، رابطه خوب، شغل خوب، کمک به دیگران یا حتی مشخص کردن جزییات ظاهر بدنتان را نیز باید در فهرست اهدافتان بنویسید چون با این کار ذهن شما چارچوب منظمی پیدا می کند و این نظم باعث می شود احساس اقتدار کنید. وقتی همه هدف هایتان را روی یک برگه کاغذ می نویسید، به نوعی بر خواسته هایتان مسلط می شوید. در واقع وقتی خواسته هایتان را می نویسید، ابزارهای تحقق رویاهایتان به وسیله خداوند فراهم می شود. به همین دلیل است که قرآن بارها به «قلم» قسم یاد کرده است چون در نوشتن معجزه نهفته است. وقتی بعد از چند سال سراغ آرزوهای نوشته شده می روید، متوجه می شوید توانسته اید به بیشتر آنها برسید. وقتی ذهن شما با نوشتن اهداف منظم شد، می تواند شرایطی را که برای تحقق خواسته تان لازم است، بشناسید اما وقتی ذهنتان منظم نیست، آن شرایط برایتان به وجود می آید ولی نمی توانید آن را شناسایی کنید بنابراین شرایط برای همه است اما تفاوت در شناسایی موقعیت هاست.

دارایی شما دوستانتان هستند

بعد از مشخص کردن اهداف، قدم بعدی حرکت است. در راه رسیدن به اهداف باید مسیری را طی کرد چون اگر ایستا باشید و اقدامی در راه رسیدن به خواسته هایتان نکنید، هیچ دری مقابلتان باز نمی شود مانند کارمندی که مدت ها در یک شرکت کوچک می ماند و اهداف بزرگش فقط در حد فکر باقی می ماند چون برای رسیدن به آنها هیچ تلاشی نکرده است اما اگر برای رسیدن به هدفش تلاش کند، آدم هایی در مسیرش قرار خواهند گرفت که مسیر موفقیت را برایش هموار می کنند. من اغلب در کتابخانه درس می خواندم و در همان محیط کتابخانه در فواصل استراحت سعی می کردم با آدم های اطراف ارتباط برقرار کنم چراکه عقیده داشتم انسان ها به کمک دوستان و آدم های اطرافشان می توانند فرصت های موفقیت بیشتری به سمت خودشان جذب کنند و اسم این کار را پارتی بازی نمی گذارم چون یکی از مهم ترین دارایی های انسان، دوستان و آدم های که اطرافش هستند و با کمک همین دوستان می توان برخی از موقعیت های دشوار را راحت پشت سر گذاشت. یادم می آید برای اولین باری که قصد رفتن به کشور چین داشتم، هیچ پولی نداشتم. آن زمان یادم آمد یکی از کسانی که در کتابخانه با او آشنا شده بودم، در یک آژانس مسافرتی کار می کرد. با او تماس گرفتم و با یک چک یک ماهه توانستم به این سفر بروم. در واقع این آدم ها هستند که فرصت ها را برای شما به وجود می آورند. خیلی ها شاگرد اول کنکور بودند و الان پشت میزنشین شدند و پیشرفت نکردند اما من شاگرد اول نبودم اما توانستم با کمک ارتباط های خوبم موفق شوم.

تبرتان را تیز کنید

هیچ کاری بدون مشکل نیست و طبیعتا هر کاری مشکلات مربوط به خودش را دارد اما نکته خیلی مهم این است که بی وقفه کار کردن باعث می شود نتوانید درست فکر کنید. گاهی شما پشتکار لازم را دارید اما هیچ استراحتی به خودتان نمی دهید و با وجود کار زیاد، به هدفتان نمی رسید چون فرصت اندیشه را از خودتان گرفته اید. برای اینکه بتوانید کارایی لازم را در کارهایتان داشته باشید، لازم است هرازگاهی استراحت و در اصطلاح تبرتان را تیز کنید. با خود بگویید کجا و در حال چه کاری هستید؟ آیا مسیر را درست می روید؟ جواب این سوال ها مسیر را برایتان باز می کند..

ملیحه مهدوی

لینک منبع : لینک به مطلب