شعر اصولن و عمومن در ذات خود عنصری خلاقه را حمل می نماید.

یادداشتی بر مجموعه در پیراهن برف تمام نمی شوم سروده ی عابدین پاپی

شعر اصولن و عمومن در ذات خود عنصری خلاقه را حمل می نماید . خلاقیت همواره با شعر عجین بوده است . یعنی این هنر کلامی از دیر باز تا کنون در پی تازگی هاست و جویای زوایای تازه مکشوف . تا پیاپی به تعریف هایی برسد که تعریف قبلی و اکنون فاقد تاثیرات زیباشناختی لازم را پشت سر بگذارد . در چنین وضعیتی است که شعر محرک ها و انگیزه های لازم را در مخاطبان خود ایجاد می کند این نوع کارکرد از کلام را می توان دربرداشت و تفسیر " اوکتاویو پاز " از شعر مشهود و هویدا دانست ، آنجا که تعریفی این چنینی از شعر به دست می دهد : "خنده ایی است که قانون ها و فریاد ها ی مقدس را بر آتش می افکند "بر آن هستم چنین اتفاقی کما بیش در شعر دهه ی هفتاد و در شعر امروز ایران رخ داده و آن چه همواره شعر در معنای اصیل خود در پی آن و نیازمند آن است ، بروز کرده و از این بابت نیز ما شاهد تغییر بنیان های زیباشناختی پیش از خود " نه" گفته و به آن واکنش نشان داده است . با این همه تفاصیل اگر نخواهیم با پیش فرضی معین و راهی کانال کشی وارد مجموعه شعر شویم و از قبل المان ها و مترو معیارهای خاصی را در نظر نداشته باشیم ، دست کم از منظر گاه ، شعر به معنای واقع کلام و تعریف ناب آن که همواره عنصر تازگی و خلاقیت رابه خود حمل می نماید، می توان نگاهی به مجموعه شعر فوق انداخت و کلام شاعرانه ای عابدین پاپی را بر رسید . در وضعیت کلی و در نگاهی کلان به مجموعه چند ویژگی بارز و مشخص به چشم می خورند که برخی از آن مولفه هایی با کارکرد هنری و برخی مولفه ها نیز با کارکردی به دور از تاثیرات زیباشناختی و به دور از تعریف مورد نظر شعر امروز خود را نمایان می سازند . شاید پیش و بیش از همه چیز زبان شعر پاپی باشد که در وضعیتی کلی سعی بر آن دارد که وارد عرصه ی تازگی ها شود و از استعمال واژگان کهن ، نحو دیرینه و در یک کلام آرکئیسم کلامی به دور باشد ، گرچه همیشه هم موفق نبوده است اما به دور از توفیقاتی هم نیست .:

عاشق که می شوی

قرمزها سیب می شوند

و پاییز به سرش می زند

خواب درختان را بیدار کند

اندازه ام

و برای چکمه های تو پا می شوم ص ۷

یا:

مقصر نیست دلگیر شود

نردبانی

که از پله ها بالا می رود

آسمانی که

می خواهد با دریا کشتی بگیرد ص ۱۳

بدیهی است که زبانی این گونه در تازگی ها و با چنین کارکردهایی می تواند در بطن خود آفرینش گر تصاویر و ایماژهایی نوین باشد که خواننده را دست کم در نگاه اول مجذوب خود سازد و انگیزه های لازم را دراو تولید کند :

مشت مان همیشه برای خورشید باز است

اشتباه نکن

زیر هیچ جزیره ایی انسان نمی فروشند ص ۲۱

نیز:

باران از نزدیکم دور می شود ص ۲۸

و همچنین است از این نوع فضاها و تصویر ها آفرینش شعر زیر :

طوفان می کنی

فردا غروب می طلوعد

صبح ها ی مردم به خیابان می ریزد

و می سوزم در کوچه ایی که تو آتشی ص ۲۵

در مثال ها و شواهد فوق شعرها و خلاقه هایی را از شاعر سراغ می کنیم که ترکیبات و توصیفات تازه درزبانی نرم و مایل به سمت و سوی نوگرایی جاگیر شده اند و روی هم رفته توانسته اند آن انرژی نهفته و پنهان در سطور را آزاد سازد .

این روند البته در بطن خود حاوی آفرینش گری هایی می باشد که شاعرانه و امیدوار کننده ظاهر می گردند . علاوه بر آن ، این مولفه ها هنگامی بیشتر خود را نمایان می سازند که با ایجازهای مناسب و به دور از اطناب های بی مورد و ملال آور توان کلام شاعرانه ی پاپی را بالا می برند . توانشی که می توانست ادامه دار ظاهر شود اما وفور مولفه هایی نه چندان در خور توجه ، شعر پاپی را در معرض آسیب های جدی قرار داده است . دست کم چهار مولفه در این مجموعه هویداست که امروزه از دیدگاه زیباشناختی نوین با چالش های جدی مواجهه هستند و در نتیجه به کار گیری مداوم از سوی شاعر شعر او را از تاب و توان انداخته است . مولفه هایی از این قرار :

الف) مستقیم گویی ، تجویز نسخه ، و شعارزدگی: این مولفه ها نه تنها امروزه بلکه همواره و در طول تاریخ شعر معاصر فاکتوری غیر هنری محسوب می شده است . و البته تنها تولیدات هنری شاعری مانند پاپی با چنین چالشی روبه رو نیست و برخی دیگر شاعران هم به چنین ورطه ایی گرفتار آمده اند . در واقع وجود چنین مولفه هایی از هسته ی شعری مناسب و ایجاد عمق در متن می کاهد مواردی از این قبیل :

پشت تاریکی ها پنجره ایی است

که خورشید می فروشد ص۱۶

یا :

دیوار بلند مهربانی باشیم

که با اشک های مادران ساخته شد ص۲۴

و نیز :

باید تابستان را سربکشیم

تا بهارانه اسفند بچینیم

همچنین :

و زمستان که بر زمین می نشیند

از این شهر

سهمی به روستا نداده ایم ص۴۵

حقیقت امر این است که حکم صادر کردن هایی این چنینی و تجویز نسخه ها برای انسان و یا مخاطبین را این گونه مورد خطاب قرار دادن دیر زمانی است که نه تنها از شعر بلکه از هنر به طور کل رخت بسته است . از این حیث راوی شعر امروز بیشتر با اضطراب ، پریشانی و استرس پیرامون خود مواحهه می باشد و اکثرن با طنزی تلخ یا گروتسک گونه هایی در شعر و وضعیتی کلی تر در هنر روبه رو می بینم .

ب) رمانتیک سطحی : رمانتیک گونه هایی در این مجموعه از شاعر سراغ داریم که عمومن و همواره در دامنه ی سطحی و لایه های اولیه شعر گرفتار می شوند . به این گونه در سطح ظاهر شدن ها از لایه های متنی و عمق شعر به شدت می کاهد .

به این گونه موارد توجه کنید :

ای عشق

خودم را از

کدام اقیانوس بیرون بکشم ص ۸

یا:

زندگی خاطره ای است تلخ

باغی است شیرین

غزل گیسو

تمام قلبم جای محبت توستص۱۶

همچنین:

چشمی که همه صدایش می زدند ماه!

خورشید بود ، ستاره ستاره ماه به زمین می داد

ونامی با حرف اول من

حرف اول عشق ص۵

ج) کارکترهای تکراری: خواننده درکل مجموعه شعر با کارکترهای عمومن مشخص مانند برف، باران، خزان، دشت ، عشق، پاییز ، اقیانوس، دریا، و مواردی از این قبیل به طور مداوم مواجهه می شود . روبه رویی دایم مخاطب با این کارکترها از آن رو که تا به آخر مجموعه کارکرد های مشابه و تکراری دارند ، به یک نوع روشدگی و تکرار ملال آور می رسند . گویی شاعر راوی توانگر آفرینش فضاهایی تازه نیست یا چنان این تصاویر با ذهن او عجین شد اند که مشکل بتوان شاعر را از آنها دور کرد تا به ایماژه ها و کارکترهای تازه تری برسد . این نوع کارکردهای غیر هنری و غیر خلاق عمومن خواننده را به سمت دور شدن از جذب شدگی های اصیل و اولیه پرتاب می کند .

د) ترکیبات اضافه : در مجموعه شعر پاپی و در تمامی اشعار ، همواره و به طور دایم با انبوهی از انواع ترکیبات اضافه روبه رو هستیم ، که گاه و بی گاه خود را در شعر نمایان می سازند . ترکیبات اضافه البته به نوبه ی خود شعر پاپی را ضربه پذیر جلوه می دهند . چرا که در شعر کلاسیک و در شعر نو ما از این گونه ترکیبات به وفور یافت می شود . در واقع این گونه ترکیبات ، تاثیرات خاص زیباشناختی خود را از دست داده اند و هیچ گونه بر انگیختگی در مخاطب و خواننده ی امروز ایجاد نمی کنند . از این رو این نوع اضافه های ترکیبی در شعر امروز چایگاهی نداشته و ندارد . ترکیباتی نظیر خواب درختان ، گریه های آبشار ، چشم آسمان ، دست رودخانه ، احساس درخت ، لباس تابستان، کفش بغض ، رویای برف ، سایبان اندوه، سرو اندوه، اقیانوس چشمان ، شاخه ی اضطراب ، سطر اندوه ، و بسیاری موارد مشابه دیگر .

البته به این گونه موارد باید گسست در بدنه و ساختمان شعری پاپی درنمونه هایی مانند " ستارگان که دلهره ی دریا ندارند " ، " در میان کاخ هایمان دیوار ساخته اند"،" غم های خیابان به اندازه ی ماست "و ، " ستاره ایی بخند " نیز علاوه کرد که در جای خود مهم و قابل بازنگری می نمایند . با این اوصاف همچنان که در ابتدا نیز گفته شد ، مجموعه شعر " در پیراهن برف تمام نمی شوم " از فاکتورهای مناسبی نیز بهره مند است که از نقاط قوت شعر محسوب می شوند . اما بر آنم که برای برون رفت از وضعیت " شعر در موقعیت آسیب " باید چنین مولفه های آسیب رسانی را مرتفع ساخت و به نقاط کلیدی و پر قدرت شعر تبدیل ساخت . شعری که به سمت و سوی تعاریف امروزی و مدرن خود نظر دارد .

پژمان قانون

شاعر و منتقد

عابدین پاپی

لینک منبع : لینک به مطلب