حضرت امام رضا (ع) را عالم آل محمد(ص) نامیدند به علت اینکه از لحاظ علمی در رتبه بالایی قرار داشتندو

سبک زندگی رضوی در علم آموزی و عمل

چکیده

حضرت امام رضا (ع) را عالم آل محمد(ص) نامیدند به علت اینکه از لحاظ علمی در رتبه بالایی قرار داشتند . مامون از دیگرکشورهای جهان و ادیان مختلف دانشمندان را دعوت می کرد تا با امام (ع) مناظره کنند و هر بار امام(ع) در مناظرات پیروز بودند . امام (ع) تفکر و عقلانیت را مهمتر از نماز و روزه می دانند و آن را عبادت خوانده اند . از نظر ایشان علم جایگاه بالایی دارد و آن را باید آموخت و در اختیار اهلش نهاد و به کسانی که در این راه بی سوادند انتشار داد . مناظرات علمی را توصیه کرده اند و پرسش و پرسش گری از سیره ایشان بوده است . تعلیم و تعلم علم را همسان با نماز معرفی کرده اند و از همنشینی با جاهل تذکر داده اند . حضرت عقلانیت و علم را در خود شناسی و معرفت نفس می دانند و قرآن را منبع بزرگی برای هدایت و غیر آن را برای گمراهی معرفی کرده اند .

روش پژوهش تجزیه و تحلیل روایات رضوی از منابع معتبر و تالیفات حضرت بوده است و نکات خروجی مورد بررسی قرار داده شده است .

کلمات کلیدی : علم ، عقل ، امام رضا(ع) ، تفکر ، تعلیم ، عمل

مقدمه

آموختن علم و دانش و مخصوصا همه علوم از دیرباز آرزوی هر بشری بوده است و هر کسی در حد و اندازه عقل و فهم خودش برای آن تلاش کرده است . در دنیای امروز که دنیای پیشرفت و نوآوری است اگر از عقل و علم بی بهره باشیم ضرر کرده ایم و این ثابت شده است . در دنیای امروز هر ملتی و دولتی پیشرفت علمی داشته است به دنبال آن فرهنگ و اقتصاد و دیگر عوامل آن جامعه پیشرفت می کنند . باید به گونه ای رفتار کنیم و سبک زندگی خود را به سوی سبک زندگی علمی بالا ببریم که از فهمیدن ما بترسند و با اسوه و الگوهای بزرگ سطح دانش و علم خود را افزایش دهیم و چه کسی بهتر از عالم آل محمد (ص) حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام . ایشان می تواند بزرگ ترین الگو برای سبک زندگی علمی باشد .

در پژوهش حاضر چهار سوال اصلی ذیل طرح و مورد بررسی واقع شده است:

۱ – از نظر امام رضا (ع) علم و علم آموزی چیست و عقلانیت چرا ؟

۲ – تعلیم و تعلم در سبک زندگی رضوی چگونه است ؟

۳ – مهمترین رابطه بین و استاد و دانشجو چیست ؟

۴ – از دیدگاه امام رضا(ع) علم و عمل چه رابطه ای و ارزشی دارند ؟

ابتدا برای روشن شدن موضوع پژوهش نگاهی کوتاه به زندگی علمی امام رضا (ع) شده است و بعد در بخش های مجزا به سوالات با توجه به روایات پاسخ داده شده است .

۱ مقام علمی امام رضا (ع)

امام رضا (ع) ثامن الحجج به معنی هشتمین حجت خدا بر زمین است و هر شیعه ی دانایی می داند که علوم اهل بیت پیامبر (ص) از علم بی پایان حضرت حق سرچشمه می گیرد . امام صادق(ع) و امام کاظم (ع) حضرت ثامن الحجج (ع) را عالم آل محمد نامیدند ۱. ابراهیم بن عباس می گوید : هرگز ندیدم از حضرت رضا چیزی بپرسند مگر اینکه آگاه بود و هیچ کس را آگاه تر از او به تاریخ گذشته تا زمان خودش ندیدم ، مأمون همواره او را با سوالات گوناگون امتحان می کرد و او با جواب کامل به وی پاسخ می داد ۲. محمد بن عیسی یقطینی می گوید : از پاسخ هایی که حضرت رضا (ع) به سوال های مردم داده بود پانزده هزار مساله جمع آوری کردم۳. مأمون از کشور ها و ادیان مختلف جهان دانشمندان و صاحب نظران را دعوت می کرد و از آنها درخواست مناظره با امام (ع) را می نمود و هر بار بعد از مناظره تمامی دانشمندان به علم بالای امام(ع) اعتراف می کردند . در مدینه نیز دانشمندان و عالمان هرگاه سوالی به ذهنشان فشار می آورد نزد امام (ع) می رفتند و ایشان پاسخ سوالات را می دادند . جدا از تمامی این علوم امام (ع) به چندین زبان زنده دنیا در زمان خود مسلط بود و با هر دانشمند که مأمون می آورد با زبان خود آنها صحبت می کرد . مأمون می گوید : من فکر می کنم کسی در روی زمین داناتر از این مرد وجود ندارد۴. فرید وجدی در دایره المعارف خود، در ذیل کلمه رضا می گوید: مأمون سی و سه هزار نفر از بزرگان طوایف و فرق مختلفه را جمع کرد و از آنان خواست که لایقترین افراد را از میان خود انتخاب کنند تا ولایت عهدی را به او واگذار نماید. همه آن سی و سه هزار نفر در علی بن موسی الرضا اتفاق نمودند.

۲ علم آموزی و عقلانیت

علم و علم آموزی و تفکر در دین همواره در آیات و روایات متعددی به ما رسیده است و ارزش آن را گاهی برابر یک سال و گاهی برابر هفتاد سال عبادت خوانده اند و این ارزش بالای تفکر را نشان می دهد . منظور از تفکر در این آیات و روایات توجه به عظمت و قدرت بی انتهای خداوند و همچنین اینکه این جهان و مخلوقاتش بی هدف خلق نشده است . عقلانیت یا استفاده درست و به موقع از عقل نیز در سیره ائمه اطهار علیهم السلام همواره بوده است و روایات بسیار پر محتوا از آنها به ما رسیده است که فقط استفاده درست یکی از روایات آن بزرگواران می تواند مسیر زندگی را به کلی تغییر دهد و به سوی نور الهی ببرد . شایسته است از سبک زندگی عالم آل محمد (ص) امام رضا (ع) در خصوص علم آموزی ، تفکر ، تعقل استفاده کنیم و ایشان را الگو و اسوه ای برای زندگی همیشگی خودمان قرار دهیم . در این صورت نه بیمی هست و نه اندوهگین میشویم و نه گمراه می شویم و نه رنج خواهیم دید۵.

در سوال اول این پژوهش عنوان کردیم که از نظر امام رضا(ع) علم و علم آموزی چیست و عقلانیت چرا ؟

با توجه به روایاتی که در این بخش آمده سوال را می توان از خود امام (ع) پرسید و جواب های تامل برانگیر دریافت کرد.

* در اولین روایت امام رضا (ع) می فرمایند : ( لَیسَ العِبادَهُ کَثرَهَ الصَّلاهِ وَ الصَّوم إنَّما العِبادَهُ التَّفَکُرُ فِی أمر اللهِ عَزَّوَجَلَّ ) عبادت به زیاد بودن نماز و روزه نیست، بلکه تفکر نمودن در کار خدای عزوجل است ۶.

از این روایت می توان نتیجه گیری کرد که اولا تفکر در بین اعمال عبادی جایگاه بسیار بالایی دارد . ثانیا نماز و روزه و حج و دیگر اعمال بدون تفکر ارزشی ندارد چون اگر ندانیم برای چه کسی و چه خالقی نماز می خوانیم و یا روزه میگیریم این اعمال ما چیزی بجز خم و راست شدن و گرسنگی نیست . ثالثا با تفکر و تامل در امور الهی و با معرفت عبادت کردن عشق ما به عبادت و خداوند چندین برابر می شود و در محضر خدا گناه نمی کنیم و به موقع به اعمال عبادی میرسیم و این یکی از بند های عقلانیت است . پس می توان از اولین روایت سه نکته برداشت کرد . البته جا دارد که نکات بسیار زیادی از این مهم برداشت کرد اما در این پژوهش نمیگنجد.

* روایت دوم از امام رضا (ع) نیز در باب ارزش تفکر است که می فرمایند : (التفکر مراتک تریک سیئاتک و حسناتک) تفکر آیینه توست که بدی ها و خوبی هایت را به تو نشان می دهد۷.

این روایت نشان می دهد که انسان با تفکر در خود می تواند تشخیص بدهد که چه فضایل و چه رذایل اخلاقی دارد و امام (ع) در تعبیری زیبا تفکر را به آیینه تشبیه کرده است که ما می دانیم آیینه ظاهر ما را نشان می دهد که زشت یا زیبا هستیم اما تفکر آیینه باطنی ما را نشان می دهد که می توانیم تشخیص بدهیم که چگونه انسانی هستیم و آیا لایق آدمیت هستیم یا نه ؟ و اگر نیستیم با تفکر در خود به آن رتبه برسیم.

* روایت سوم از امام رضا(ع) در باب علم آموزی است که می فرماید: (رحم الله امرء أحیی أمرنا) خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند. به ایشان عرض شد: چگونه امر شما را زنده می کند؟ امام رضا(ع) در پاسخ فرمود:(یتعلّم علومنا و یعلّمها الناس، فإنّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا) کسی که علوم ما را فراگیرد و آن را به مردم بیاموزد، امر ما را زنده کرده است، چون اگر مردم از سخنان زیبای ما آگاه گردند، قطعاً از ما پیروی خواهند کرد۸.

در این روایت به طور خلاصه امام(ع) به تعلیم و تعلم تاکید می کنند . با استدلال در این روایت بسیار زیبا که نشان در کامل بودن این روایت دارد می فهمیم که اولا ایشان با توجه به اینکه علم امام از علم الهی سرچشمه می گیرد تمامی امامان را در این حدیث جمع می کند و می فرمایند "علومنا" یعنی علوم ما و منظور از ما در این روایت تمامی امامان و پیامبر (ص) است و وقتی می گویند علوم باز هم علم ها را با هم جمع زده و از کلمه علوم استفاده می کنند و این شامل تمامی علوم می شود ، از علم خداشناسی شروع تا انسان شناسی و جهان بینی و جهان شناسی و پزشکی و طب و نجوم و ریاضیات و تمامی علوم ائمه اطهار علیهم السلام و این علوم به وضوح در سیره ائمه معصومین دیده می شود . برای نمونه در علم ریاضیات امام علی (ع) ۱۷ شتر را بین ۳ نفر طوری تقسیم می کنند که به گفته صاحب شتران هیچ کسی نتوانست جز حضرت علی (ع) طوری شتران را تقسیم کند که شتری کشته نشود و به طور عادلانه بین سه نفر تقسیم شود و یا تعداد چهار هزار نفر شاگرد امام صادق (ع)۹ در علوم مختلف حدیث و نجوم و طب و دیگر علوم نشان از این دارد که علوم نزد ائمه علیهم السلام بیش از حد تفکر یک انسان معمولی است .

امام رضا(ع) در این حدیث اولا می فرمایند علوم را فرا گیرید ،ثانیا از امامان فرا بگیرید ،ثالثا علومی را که فرا گرفته اید تعلیم دهید ،رابعا آن را حبص نکنید و آن را زنده کنید ، خامسا با این کار مردم آگاه می شوند ، سادسا از امامان پیروی می کنند و در نتیجه کسانی که پیروی می کنند گمراه نمی شوند و سابعا می فرمایند کسانی که علوم ما را زنده کنند خداوند آنها را رحمت کند که در نهایت رستگاری است . در این روایت مشهود است علم چیست و علم آموزی چرا باید باشد و جدا از نتیجه دنیوی که زندگی خوب است نتیجه آخرتی علم نیز مشخص است که مورد رحمت خداوند قرار می گیرند .

* روایت چهارم عقلانیت را نشان می دهد ، ابن السکیت از حضرت رضا(ع) پرسید: امروز حجّت خداوند بر خلق چیست؟ حضرت(ع) فرمود: (العقل؛ یعرف به الصادق علی الله فیصدقه و الکاذب علی الله فیکذّبه) حجت عقل است که با آن انسان راستگو شناسایی شده، راستی او گواهی می شود و نیز دروغگو شناخته شده، دروغ او گواهی می شود. ابن السکیت می گوید: به خدا سوگند که این پاسخ تمام است۱۰ .

در این روایت امام رضا (ع) عقل را حجت خداوند بر خلق قرار می دهد و نشان می دهد که با استفاده از عقلانیت می توان حقیقت را از غیر حقیقت تشخیص داد و مصلحت امور را فهمید . گاهی ممکن است با دروغ ها و هرزه گویی های یک شخص ، یک نفر و یا یک شهر و یا یک ملت و دولت به خطر بیفتند چه از لحاظ فکری و چه از لحاظ اخلاقی و یا از لحاظ اعتقادی لذا با تشخیص به موقع می توان از این اتفاقات وحشتناک جلوگیری کرد .

* روایت پنجم باز هم ارزش تفکر را نشان می دهد . امام رضا (ع) می فرمایند : هیچ بنده به حقیقت کمال ایمان نرسد تا سه خصلت در او نباشد : تفکر در دین ، اندازه داری در معیشت ، و صبر بر بلاها ۱۱.

در این حدیث بسیار زیبا مشاهده می شود ایمان بدون تفکر و عقلانیت کامل نیست و ابتر است. با تفکر در دین ایمان کامل می شود و می توان به حقیقت آن رسید . در این سه خصلت باز هم ارتباط دیده می شود ، کسی که افکارش را رشد دهد بر بلاها هم صبر می کند و هم در معیشت زندگی اش صحیح استفاده می کند .

* روایت ششم امام رضا(ع) در مورد علم آموزی است که فرمودند : عقل شخص مسلمان تمام نیست ، مگر این که ده خصلت را دارا باشد و یکی از ده خصلت این است که مومن در عمر خود از علم طلبی خسته نشود۱۲ .

به علت خلاصه کردن در این تحقیق نُه خصلت دیگر نیامده است و فقط به ذکر خصلت دانش بسنده کرده ایم . در این روایت رابطه ای بین عقل و علم است که امام (ع) می فرمایند اگر مسلمانی در دانش طلبی خسته شود و میل به آن نداشته باشد عقلش تمام نیست و از نعمت عقلانیت محروم است و در حدیثی دیگر می فرمایند عقل هدیه الهی است ۱۳ .

* در روایت هفتم و آخر این بخش امام رضا (ع) می فرمایند : (إن من علامات الفقه : الحلم و العلم ، و الصمت باب من ابواب الحکمه ، إن الصمت یکسب المحبه ، إنه دلیل علی کل خیر ) از نشانه های دین فهمی ، حلم و علم است ، و خاموشی دری از درهای حکمت است . خاموشی و سکوت ، دوستی آور و راهنمای هر کار خیری است ۱۴ .

در این روایت زیبا امام رضا (ع) می فرمایند اگر کسی علم داشته باشد ولی بدون حلم باشد فقیه نیست و از دین چیزی نفهمیده است و حلم به معنای بردباری و خویشتن داری است . در قرآن حلم با تعبیر «حلیم » آمده است که یکی از صفات و یا اسماء خداوند ذکر شده است ۱۵و در ادامه سخن می فرمایند خاموشی دری از درهای حکمت است . منظور از خاموشی در اینجا سخن لغو و بیهوده است و کسی که حکیم باشد فقط به موقع لب به سخن باز می کند و دائم در حال صحبت نیست . و در ادامه می فرمایند : خاموشی و سکوت ، دوستی آور و راهنمای هر کار خیری است . باز هم تفسیر زیبا را می توان در این سخن دید زیرا اگر سخن بیهوده و لغو از زبان بیرون آمد دوستی ها به دشمنی و کار خیر به کار شر تبدیل می شود . سکوت اختیار کردن و عقلانیت در مواقعی که لازم است اگر نباشد زیان بار است . حضرت امیر (ع) نیز در حکمت ۳۸۱ نهج البلاغه تعبیر زیبایی دارند که می فرمایند : سخن دربند و اسیر توست تا وقتی که آن را نگفته باشی و چون گفتی تو در بند آنی پس زبانت را نگهدار چنانکه طلا و نقره خود را نگه میداری و مواظبت میکنی که چه بسا سخنی که نعمت را از انسان سلب میکند. از این احادیث می توان فهمید که زبان را نگه داشتن جز خیر چیزی ندارد .

۳ آداب تعلیم و تعلم

تعلیم و تعلم یعنی آموزش علم به دیگران و آموختن علم از دیگران و به گفته بزرگان دین یعنی امامان و پیامبران و بعد از آن امام خمینی و دیگر اساتید تعلیم و تعلم عبادت است . با علم می توان دنیا و آخرت را ساخت . امام صادق(ع) در سخنی بسیار ارزشمند می فرماید : ( لَستُ اُحِبُّ أن أرَی الشّابَّ مِنکُم إلاّ غادِیاً فی حالَینِ: إمّا عالِماً أو مُتَعَلِّماً) دوست ندارم جوانی از شما [شیعیان] را جز بر دو گونه ببینم: دانشمند یا دانشجو۱۶ . یعنی انسان دائما باید یا شاگرد و دانشجو باشد و یا دائما باید دانشمند و معلم باشد . حالت سومی وجود ندارد و این از آداب تعلیم و تعلم است که این گونه زیبا امام صادق (ع) تعبیر می کنند .

در سوال دوم این پژوهش عنوان کردیم که تعلیم و تعلم در سبک زندگی رضوی چگونه است ؟

در این بخش به این سوال پاسخ داده می شود .

۱ – ۳ ) تعلیم

امام رضا (ع) می فرمایند : هر کس اندوه و مشکلی را از مؤمنی برطرف نماید، خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد۱۷ .

این حدیث تفاسیر مختلف دارد زیرا آن اندوهی که امام (ع) از آن نام برد می تواند هر نوع مشکلی باشد اعم از مشکل مالی ، خانوادگی ، اعتقادی و یا علمی و یا هر مشکل دیگری . در این پژوهش به سبب موضوع تحقیق از باب علم این روایت وارد می شویم . مشکلات علمی همواره در بین دانشمندان و دانشجویان بوده و هست و گاهی اوقات این مشکل اگر اعتقادی باشد و نتوان آن را حل کرد چیزی جز عذاب فکری و معصیت برای انسان نمی ماند . برای نمونه اگر کسی نتواند یکی از اصول دین مثلا نبوت را قبول کند معصیت کرده و اندوهگین است و عذاب فکری او را رها نمی کند . برای همین شخص داشنمند باید اندوه را از شخص مذکور برطرف نماید .

پس اولین نکته تعلیم این است که برای رضایت خدا علم خود را در اختیار دیگران قرار دهیم. دومین نکته در تعلیم مخاطب شناسی است . امام (ع) در آداب تعلیم تاکید زیادی روی مخاطب شناسی داشتند و نظر ایشان این بود که باید به اندازه تفکر و تعقل مخاطب با او صحبت شود . دو روایت از این بزرگوار به این گونه است:

در روایت اول امام رضا (ع) می فرمایند : هدف گیری صحیح و منطقی ذهن مردم و هم زبانی و هم زمانی با مخاطب . ظرفیت های معرفتی هر جامعه را باید شناخت و رعایت کرد و به اندازه آنها حرف زده شود ۱۸. یعنی باید در امر تعلیم مخاطب شناس باشیم و به اندازه باور های هر شخص با او حرف بزنیم .

در روایت دوم نیز امام رضا (ع) می فرمایند : ( ان الحکماء ضیعوا الحکمه لما وضعوها عند غیر اهلها) حکیمان آنگاه حکمت را تباه کردند که آن را در اختیار نا اهلان گذاردند۱۹ .

این روایت نیز به بیان مخاطب شناسی می پردازد زیرا وقتی علمی را در اختیار کسی که اهلش نیست قرار دادیم چیزی جز نابودی آن علم نمی ماند و این ریشه در ضعف مخاطب شناسی دارد .

نکته سوم تعلیم علم برابر با نماز است و در بعضی روایات بیشتر نیز ذکر شده است . امام رضا (ع) میفرمایند : تدریس علم، همسان نماز است۲۰ .

نکته چهارم در آداب تعلیم این است که به کسانی که بی سوادند علم و دانش یاد بدهیم زیرا زکات علم انتشار آن است . حضرت امام رضا (ع) فرموده اند : بهترین توشه ای که شخص دانشمند دوستدار ما برای روز فقر و نیاز و ذلّت خود ذخیره می کند، حمایت علمی از دوستان ناتوان ما، و نجات ایشان از چنگال دشمنان خدا و رسول او است. [در این صورت]وقتی از قبر برخیزد صفوف فرشتگانی را مشاهده کند که از محلّ قبر تا جایگاهش در بهشت برین صف کشیده اند، و او را با بالهای خود بلند نموده و به عمارت مخصوصش در بهشت حمل کرده و به او می گویند: آفرین بر تو! خوش باد تو را، ای کسی که دشمنان خوبان را مقهور ساخته و از ائمّه اطهار خود حمایت و طرفداری می نمودی۲۱ .

در سخن امام بزرگوار مشهود است که تدریس و تعلیم و حمایت علمی جایگاه بزرگی در دین خدا دارد و از آداب تعلیم به شمار می رود .

۲ – ۳ ) تعلم

در باب تعلم نیز احادیثی از امام رضا آورده شده است که به بیان آنها می پردازیم .

در روایت اول حضرت رضا(ع) می فرماید: ( کونوا دراهً و لا تکونوا رُواه حدیث تعرفون فقهه خیرٌ من ألفٍ ترونه ) بر آن باشید که احادیث را دقیقاً درک کنید، نه فقط آنها را روایت کنید. فهم و درک یک حدیث بسیار بهتر از روایت کردن هزار حدیث است۲۲.

در این روایت امام (ع) تاکید دارند که اگر یک حدیث را دقیقا بفهمید و به آن عمل کنید بهتر از آن است که هزاران حدیث را فقط نقل کنید . پس اولین نکته در باب تعلم و آموختن ، تفکر در آن علم و یا حدیث است .

در روایت دوم امام (ع) میفرمایند : (الذّکر فیه یعدل بالصیام ) مذاکره علمی، معادل روزه داری است۲۳ .

در این روایت مشهود است که برای مذاکره علمی و بحث ارزش زیادی قائل شده اند زیرا برای آموختن و تعلم باید وارد مذاکرات و بحث های علمی شد و فقط خروجی این گونه بحث ها بر علم انسان می افزاید . مانند طلاب حوزه علمیه که بعد از دروسی که توسط استاد به آنها منتقل می شود آنها به بحث و مذاکره در مورد آن درس می پردازند تا آن را بهتر فرا بگیرند و مشکلات حل شود . پس دومین نکته در باب تعلم مذاکره و بحث علمی است .

در روایت سوم از امام رضا(ع) روایت شده که سؤالی از محمد بن سنان را چنین پاسخ داد: (و حرّم الله التعرب بعد الهجره للرجوع عن الدین و ترک الموازره للانبیاء و الحجج و ما فی ذلک من الفساد و ابطال حق کلّ ذی حق لعلّه سکنی البدو لذلک لوعرف الرجل الدین کاملا لم یجز له مساکنه اهل الجهل و الخوف علیه لانه لا یؤمن ان یقع منه ترک العلم و الدخول مع اهل الجهل و التمادی فی ذلک)

و خداوند تعرب از پس هجرت را به سبب آن که این کار رجوع از دین و شانه خالی کردن از همراهی پیامبران و حجت های الهی است حرام گردانیده است و نیز به سبب فساد نهفته در این عمل و تباه شدن حق هر صاحب حقی به علت سکونت در بادیه. بنابراین اگر کسی دین را کاملا شناخته باشد. جایز نیست که با اهل جهل و کسانی که همنشینی با آنان دین او را تهدید می کنند، هم مأوا شود. زیرا چنین شخصی ممکن است علم خویش را رها کند و آمیخته با اهل جهل شود و به گمراهی افتد۲۴

با استدلال در این روایت کاملا مشخص است که اگر کسی دین خدا را کاملا شناخته باشد باید با اهلش همنشینی و هم مأوا شود وگرنه اگر با اهل جهل همنشین شود ممکن است علم خود را رها کند و نابود شود . در روان شناسی شخصیت اگر شخصیت و افکار دو نفر با هم آمیخته شود و یکی منفی و دیگری مثبت باشد اگر شدت شخصیت زایی و شخصیت پردازی شخص منفی بیشتر و قوی تر از مثبت باشد آهسته آهسته شخصیت مثبت به منفی تبدیل می شود و برعکس هم ممکن است یعنی اگر شخصیت زایی و شخصیت پردازی فرد مثبت بیشتر و قوی تر باشد شخص منفی را به طرف خود می کشاند . به همین دلیل است که بزرگ ترین روان شناس دین امام رضا (ع) می فرمایند اگر کسی دین را کاملا شناخته باشد. جایز نیست که با اهل جهل و کسانی که همنشینی با آنان دین او را تهدید می کنند، هم مأوا شود .

پس نکته سوم در باب تعلم این است که بعد از آموختن علم از اهل جهل دوری و به سوی اهل علم روانه شوید .

۴ روابط استاد و دانشجو

ائمه معصومین علیهم السلام همواره الگو و اسوه در زندگی بشری بوده و هستند و می توان درس های فراوانی از این بزرگواران فرا گرفت . یکی از خصوصیات بارز این بزرگواران فروتنی و خشوع آنها بوده است . همیشه ساده و بی آلایش زندگی کرده اند و خودشان را از کسی بالاتر نمی دیدند . برای نمونه پیامبر (ص) به کودکان سلام می کرد و یا امام رضا(ع) در حمام بود که یک نفر از امام(ع) خواست برای او کیسه بکشد که امام (ع) بدون وقت تلف کردن رفت و برای آن مرد کیسه کشید و حتی بعد از اینکه آن مرد متوجه شد شخصی که برای او کیسه می کشد حضرت رضا (ع) است پشیمان شد و خواست بلند شود اما امام نگذاشت و همچنان به کیسه کشیدن ادامه داد۲۵ . و امام (ع) با این رفتار خود بهترین نکته اخلاقی برای نسل های بعد از خود را به جای گذاشت و در سیره دیگر معصومین از این روایات و اتفاقات مشهود است .

در سوال سوم پژوهش عنوان کردیم که مهمترین رابطه بین و استاد و دانشجو چه می باشد ؟

در این بخش که مربوط به رابطه استاد و دانشجو است به این سوال از طریق زندگی علمی امام رضا(ع) پاسخ می دهیم . در رابطه استاد و دانشجو امام (ع) هم شاگرد می شود تا برای دیگران نکته اخلاقی و علمی آن بماند و از آن استفاده کنند و هم استاد همیشگی اخلاق و علم است . امام (ع) در مدینه همواره به مسجد پیامبر(ص) می رفتند و ساعاتی از روز را به مباحثه علمی می پرداختند در حالی که بزرگترین عالمان و دانشمندان در آن عصر در مدینه بودند و اگر کسی مشکل علمی داشت نزد امام رضا (ع) می رفت و امام (ع) پاسخ آنها را می داد ۲۶ .

پس اولین نکته در باب اخلاق استاد این است که بدون خستگی و با فروتنی به پرسش های شاگرد پاسخ دهد و این مورد در سیره امام رضا (ع) مشهود است .

مامون چند تن از دانشمندان ادیان دیگر و کشور های دیگر را جمع کرد و مناظراه ای بین آنها و امام رضا (ع) برگزار کرد که امام (ع) هر بار آنها را شکست می داد ۲۷ .

امام(ع) باز هم آخر مناظرات به آنها می گفت که اگر سوالی دارند بپرسند با اینکه از نیت تمامی آنها از جمله مامون با خبر بود اما فروتن بود و آخر مناظرات باز هم درخواست پرسش و سوال می کردند . در مناظره با جاثلیق مسیحی ایشان مناظره را با علمشان با پیروزی به پایان بردند اما در آخر به جاثلیق گفتند : هر چه خواهی بپرس و جاثلیق جواب می دهد دیگر سوالی ندارم و هرگز گمان نمی کردم در میان مسلمانان فردی چون تو پیدا شود . کلیه مناظرات حضرت در کتاب عیون الاخبار الرضا آمده است .

امام صادق علیه السلام می فرمایند: (ان هذا العلم علیه قفل ومفتاحه المساله) بر این دانش قفلی است که کلید آن، پرسش است۲۸ . امام رضا (ع) همواره می گفتند اگر سوال دارید بپرسید و این شیوه استادی او بود که به شاگرد می گفت بپرسید و نیز با این حرف طبق سخن امام صادق (ع) شاگردی را آموزش می داد . دومین نکته در باب استاد و دانشجو روش پرسش و پرسشگری بود که در سیره امام رضا (ع) مشاهده می شود .

مأمون همواره امام(ع) را با سوالات گوناگون امتحان می کرد ولی امام(ع) با اینکه علم داشت که هدف مامون چیست و می دانست که مامون می خواهد ناتوانی امام را ثابت کند اما با جواب کامل به وی پاسخ می داد۲۹ و مامون ناکام می ماند و میفهمید که امام (ع) توناترین است .

سومین نکته در باب رابطه استاد و دانشجو اخلاق استاد است که امام (ع)در مورد مامون کاملا با اخلاق بود و کینه به دل نمی گرفت که چرا مامون از این سوالات می پرسد و در نهایت به او پاسخ کامل می دادند .

در سیره اخلاقی امام رضا (ع) از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده، که گفته است: من ابوالحسن الرضا علیه السلام را هرگز ندیدم در سخن گفتن، با کسی درشتی کنند ، هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ از آن، قطع کند. هرگز پاهای خود را، جلو همنشین، دراز نمی کردند. هرگز در برابر همنشین تکیه نمی کردند. هرگز او را ندیدم، که قهقهه بزند، بلکه خنده اش تبسم بود ۳۰.

ابراهیم بن عباس صولی یکی از شاگردان و شاید بزرگترین شاگرد امام رضا (ع) بوده است .وقتی شاگرد امام (ع) در مورد او اینگونه سخن می گوید مشخص است که امام (ع) در مقام استادی هیچ وقت نه در برابر اهل جامعه و خانواده بلکه در برابر شاگردانش هم هیچ وقت در سخن گفتن درشتی نمی کرده است و هیچ وقت سخن شاگردش را قطع نمی کرده است و هیچ وقت هم پایش را حتی در برابر شاگردانش دراز نمی کرده است و از خنده های بلند و قهقهه که باعث بی احترامی به حضار در مجلس می شود نیز استفاده نمی کردند و فقط تبسم بوده است . این گونه فضایل اخلاقی هم می تواند برای استادان الگو باشد و هم برای شاگردان . و این نکته چهارم در باب رابطه استاد و دانشجو بود.

۵ ارزش و جایگاه علم و عمل

این بخش از پژوهش اختصاص دارد به ارزش علم و رابطه مستقیم آن با عمل در سیره رضوی که علم بدون عمل بی فایده است . در سوال آخر پژوهش عنوان کردیم که از دیدگاه امام رضا(ع) علم و عمل چه رابطه ای و ارزشی دارند ؟ با چند روایت رابطه و ارزش این دو مشخص می شود :

امام (ع) در در روایت اول در سخنی ارزشمند می فرمایند : تدبیر قبل از عمل تو را از پشیمانی باز می دارد ۳۱ .

این نشان می دهد که اگر قبل از هر عملی چه خوب و چه بد در مورد آن اندیشه کنیم پشیمان نمی شویم . گاهی اوقات کارهای خوب در غیر وقت آن می تواند بسیار ناخوشایند باشد . پس تفکر در مورد کاری که قرار است انجام شود باعث می شود از پشیمانی در امان باشیم .

در روایت دوم امام رضا (ع) میفرمایند: کسی که نفسش را به پای حساب بکشد، سود میبرد و کسی که از آن غافل شود، زیانکار است، کسی که بترسد ایمن است و کسی که عبرت گیرد، بیناست، کسی که بینا باشد، میفهمد و کسی که بفهمد، میداند. هر که با جاهل پیوند دوستی بریزد، به زحمت میافتد… و برترین عقل، شناخت انسان به نفس خویش است ۳۲ .

در این حدیث ده ها و صد ها نکته قابل استخراج است اما مهم ترین نکات این حدیث این است که شناخت نفس عقلانیت است زیرا با شناخت خود زیان نمی کنیم و بینا و دانا می شویم و در نهایت من عرف نفسه، فقد عرف ربه هر کس خود را شناخت، خدای خود را شناخته است۳۳. پس علم خودشناسی عمل است .

در روایت سوم ارزش علم را بسیار زیبا نشان می دهد که امام رضا(ع) می فرماید: (إنما العلم حیاه القلوب من الجهل و ضیاء الأبصار من الظلمه و قوه الأبدان من الضعف. یبلغ بالعبد منازل الأخیار و مجالس الأبرار و الدرجات العُلی فی الدّنیا و الآخره. الذّکر فیه یعدل بالصیام و مدارسته بالقیام، به یطاع الرّب و یُعبد و به توصل الأرحام و یعرف الحلال من الحرام، العلم أمام العمل و العمل تابعه یلهم به السّعداء و یحرمه الأشقیاء، فطوبی لمن لم یحرمه الله منه حظّه ) علم قلبها را از جهل بیرون می سازد و به آنها حیات می بخشد و دیدگان را از تاریکی بیرون می آورد و به آنها نور می دمد. علم، بدنها را از ضعف و ناتوانی می رهاند و به آن نیرو می بخشد. علم، بنده را به جایگاه شایستگان و مجالس نیکان و درجات عالی دنیا و آخرت می رساند. مذاکره علمی، معادل روزه داری است و تدریس علم، همسان نماز است. به واسطه علم، پروردگار اطاعت و عبادت می شود و به واسطه علم صله رحم محقق، و حلال و حرام شناخته می شود. علم، پیشگام عمل است و عمل پیرو آن، سعادتمندان از علم بهره می گیرند و شقاوتمندان از آن محرومند ، خوشا به حال کسی که خداوند بهره علم را بر او حرام نکرده است۳۴.

تفسیر این روایت ارزشمند در این مقاله نمی گنجد اما به وضوح می توان ارزش علم را در نزد امام رضا (ع) مشاهده کرد ولی مهمترین نکته ای که مربوط به این بخش از پژوهش است این است که امام (ع) در این حدیث فرمودند : علم، پیشگام عمل است و عمل پیرو آن، سعادتمندان از علم بهره می گیرند و شقاوتمندان از آن محرومند . این عبارت نشان می دهد رابطه مستقیمی بین علم و عمل است و هر علمی بیاموزی به اندازه آن علم به آن عمل خواهی کرد و عمل پیرو علم است و کسی که از علم بهره بگیرد سعادتمند در دنیا و آخرت است .

در روایت چهارم امام رضا(ع) می فرماید : (صَدیقُ کُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ) دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست۳۵ .

در این روایت باز هم به وضوح رابطه مستقیم بین عقل و علم و عمل مشاهده می شود . انسان با استفاده از عقل است که به علم دسترسی پیدا می کند . اگر از عقل استفاده بهینه نشود و علم به دست نیاید به ناچار چیزی برای جایگزینی علم وارد می شود و آن عمل جاهلانه است که باعث نابودی دنیا و آخرت است . به همین دلیل است که امام(ع) و دیگر معصومین بارها فرموده اند که دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست .

در روایت پنجم می خوانیم که ریان از امام رضا علیه السلام پرسید : نظرتان راجع به قرآن چیست ؟ امام فرمود : قرآن سخن خداست ، فقط از قرآن هدایت بجویید و سراغ چیز دیگر نروید که گمراه می شوید۳۶

با استدلال در این سخن ارزشمند از امام رضا (ع) می فهمیم که اولا وقتی می گویند قرآن سخن خداست یعنی اینکه خدا سرچشمه تمام علوم است و علم نزد خداست و قرآن هم از خداست . ثانیا وقتی می فرماید فقط از قرآن هدایت بجویید و کلمه فقط را به کار می برد یعنی اینکه قرآن شامل تمامی علوم و منبعی بزرگ برای اهل ایمان و برای گمراهان است و قرآن را هادی به معنی هدایت کننده معرفی کرده است . ثالثا می فرمایند غیر قرآن باعث گمراهی می شود و این طبیعی است چون غیر قرآن یعنی غیر خدا و این نابودی و گمراهی را به دنبال دارد . رابعا قرآن علم است و عمل به آن موجب رستگاری است و رابطه ای مستقیم بین این دو وجود دارد.

نتیجه گیری

در این پژوهش سعی بر این شد بعد از هر روایت نتیجه آن مشخص شود و بعد از هر روایت خروجی آن مشخص شد . اما مهترین نتیجه ها بر این اساس است :

۱ – تفکر در دین خدا بهتر و بالاتر از نماز و روزه است .

۲ – تعقل در دین و عقلانیت از از نشانه های مومن استو ملزوم عبادات است .

۳ – تدبیر قبل از عمل باعث می شود زیان نکنیم .

۴ – رابطه استاد و دانشجو باید کاملا مودبانه و با فروتنی استاد و پرسش گری دانشجو و پرسش خواهی استاد باشد .

۵ – علم و عمل رابطه مستقیم دارند و هر چه علم بیشتری داشته باشیم عمل بهتری داریم .

۶ – مهمترین علم و استفاده از عقل معرفت نفس است .

۷ – قرآن بزرگترین منبع علمی و فکری برای هدایت است .

۸ – علم را برای اهلش به کار ببریم و عالم باید از جاهل دوری کند .

۹ – زکات علم انتشار آن است .

۱۰ – امام رضا (ع) بهترین الگو و اسوه برای علم و علم آموزی است .

سعید ابوالقاضی

پی نوشت ها :

۱ – اعلام الوری، ۳۱۵ و کشف الغمه ،ج ۳ ،ص ۱۰۷ .

۲ – عیون الاخبار الرضا (ع) ، ۲/۱۸۰ .

۳ – الغیبه،شیخ طوسی،ص ۵۲،ر.ک:بحار،ج۴۹،ص۹۷ .

۴ – عیون اخبار الرضا ، ج ۲ ، ص ۱۸۰ .

۵- بقره/۳۸ و طه/۱۲۳ .

۶ – مسند امام رضا(ع) ، ج ۱ ، ص ۳ .

۷ – فقه الرضا (ع) ، ص ۳۸۰ .

۸ – مسند امام رضا(ع) ج۱، ص ۶ .

۹ – شیخ مفید، الإرشاد، قم، مکتبه بصیرتی، ص ۲۷۱. حیدر، اسد، همان کتاب، ج۱، ص ۶۹ .

۱۰ – کافی،ج۱،ص۲۵،کتاب عقل و جهل،ح۲۰ .

۱۱ – تحف العقول ، ص ۴۷۱ .

۱۲ – تحف العقول ، ص ۴۶۷ .

۱۳ – بحـارالانـوار,ج ۷۸,ص ۳۴۲ .

۱۴ – تحف العقول ، ص ۴۶۹ .

۱۵ – بقره / ۲۶۳ و نساء / ۱۲ .

۱۶ – امالی طوسی، ص۳۰۳ .

۱۷- الکافی، ج ۲، ص ۱۶۰ .

۱۸ – توحید شیخ صدوق ، ص ۹۵.

۱۹ – بحارالانوار ،۷۵/۳۴۵ .

۲۰ – مسند امام رضا(ع) ج۱، ص ۷.

۲۱ – احتجاج ،ج۱،ص۱۹ .

۲۲ – مسند امام رضا(ع) ج۱، ص ۸ .

۲۳ – مسند امام رضا(ع) ج۱، ص ۷ .

۲۴ – وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۱۰۰، روایت ۲۰۰۶۶ .

۲۵ – بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۹۹.

۲۶ – کشف الغمه،ج۳،ص ۱۰۸ .

۲۷ – بحارالانوار،ج۴۹،ص۲۹۰، شریح میمیه ابی فراس،ص۲۰۴ .

۲۸- کافی، ج ۱، ص ۴۰

۲۹- عیون الاخبار الرضا (ع) ، ۲/۱۸۰ .

۳۰ – کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۵۶ – ۱۵۷.

۳۱ – عیون الاخبار الرضا ،۲/۵۳ ،ح ۲۰۴ .

۳۲ – مسند الامام رضا (ع)، ج ۱ ،کتاب الاداب و المواعظ ،ص ۳۰۲ ،ح ۴۴ .

۳۳ – غررالحکم،ص۵۸۸، ح۳۰۱

۳۴ – مسند امام رضا(ع)، ج۱، ص ۷ .

۳۵ – محاسن ج ۱ ، ص۱۹۴ ، ح ۱۲ .

۳۶ – بحار الانوار ، ج ۹۲، ص ۱۱۷.

منابع و ماخذ

قرآن کریم

نهج البلاغه

تالیفات امام رضا (ع) از جمله : ۱ – عیون الاخبار الرضا(ع) ۲ – مسند امام الرضا (ع) ۳ – فقه الرضا (ع)

محمدزاده ، مرضیه (۱۳۸۸) ، علی بن موسی(ع)،امامِ رضا ، قم – انتشارات دلیل ما ، چاپ ۵

قرشی،باقر شریف ( ۱۳۸۲ ) ، پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا (ع) ، ترجمه سید محمد صالحی ، تهران ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، ج ۱ و ج ۲ . چاپ اول

جوادی آملی،عبدالله(۱۳۸۷) قرآن کریم از منظر امام رضا (ع) ، مترجم زینب کربلایی،قم نشر اسراء ، چاپ ۶

جوادی آملی،عبدالله(۱۳۸۶) فلسفه الهی از منظر امام رضا (ع) ، مترجم زینب کربلایی،قم نشر اسراء ، چاپ ۳

قربانی ، مهدی (۱۳۸۹) هزار و یک حدیث رضوی ، مشهد ، نشر قاف مشهد الرضا ، چاپ ۲

نجفی یزدی ، محمد (۱۳۸۸) حکایت آفتاب ، مشهد ، نشر قدس رضوی ، چاپ اول

پیشوایی،مهدی (۱۳۹۰) سیره پیشوایان ، قم ، موسسه امام صادق (ع) ، چاپ ۲۳

لینک منبع : لینک به مطلب