گذشت زمان چه تغییری در معیارهای ازدواج به وجود آورده است؟

ازدواج، سنت، مدرنیته

کشور ما مثل بسیاری از کشورهای دیگر، در حال گذار از یک جامعه سنتی به صنعتی و مدرن است و این گذار، به هر حال منجر به تغییراتی می شود که مواجهه با آن اجتناب ناپذیر خواهد بود. از جمله این تغییرات می توان به مجموعه ای از دگرگونی ها در شیوه زندگی فردی و اجتماعی و به عنوان نمونه، تغییر در نگرش خانواده ها و جوانان در مورد شیوه ازدواج اشاره کرد. در حالی که جوانان گذشته، با گزینه های معدودی از شیوه های ازدواج روبرو بودند و همان روال سنتی را در پیش می گرفتند، جوانان امروز با گزینه های متعدد و متفاوتی روبرو هستند بنابراین این سوال برایشان پیش می آید کدام روش بهتر است؛ روش سنتی یا امروزی؟

از قدیم خانواده ها برای ازدواج فرزندان خود مسائلی را در نظر می گرفته اند و هنوز هم مدنظر می گیرند. این مسائل، حاصل تجربه های خاص خودشان یا تعالیم فرهنگی و اجتماعی بوده است. هر خانواده، اصول و قوانین ویژه ای دارد و تلاش می کند طبق این اصول اقدام کند. وقتی پسری آمادگی خود را برای ازدواج اعلام می کند، به طور سنتی، بزرگ ترها می نشینند و با هم گفت وگو می کنند. در مرحله اول، از طریق پرس وجو، دختر خانم هایی را برای ازدواج انتخاب و در مورد آنها و خانواده هایشان تحقیق و بررسی می کنند و بعد، بر اساس اصول و قوانین خانواده، یک نفر را برمی گزینند و این گزینش، معمولا با نظرخواهی از ریش سفید ها و به اصطلاح عقلای قوم است.

فرایند سنتی ازدواج، معمولا با خواستگاری رسمی و خانوادگی شروع می شود. خانواده ها همدیگر را می سنجند تا ببینند آیا مطابق با اصول و هنجارهای یکدیگر هستند یا نه. در صورتی که تطابق وجود داشت، از دختر و پسر هم نظرخواهی می کنند و اگر این دو به ازدواج رضایت دادند، بقیه مراحل اجرا می شود. حتی هنوز هم در برخی از ازدواج های سنتی در همان شب خواستگاری مراسم عقدکنان انجام می شود ولی شکل امروزی تر آن، این است که خانواده ها به دختر و پسر فرصت می دهند تا همدیگر را بیشتر بشناسند و در طی چند جلسه گفت وگو تصمیم بگیرند.

ازدواج به شیوه هایی متفاوت

امروزه جوانان و خانواده ها با شکل متفاوتی از ازدواج روبرو می شوند که اصطلاحا به آن ازدواج غیرسنتی گفته می شود؛ ازدواجی که متفاوت با رسوم و قرارداد های خانوادگی و فرهنگی است. مثلا دختر و پسری با همدیگر آشنا می شوند، قرار ازدواج می گذارند و مدتی را برای شناخت همدیگر صرف می کنند و بعد از اینکه تصمیم نهایی را برای ازدواج گرفتند، خانواده هایشان را در جریان قرار می دهند. یک شکل دیگر هم وجود دارد که دختر و پسری بدون هیچ قصدی برای ازدواج وارد رابطه عاطفی می شوند، به همدیگر علاقه مند و وابسته می شوند و بعد تصمیم به ازدواج می گیرند. در برخی موارد، این دو اصلا آماده ازدواج نیستند اما به دلیل وابستگی هایی که ایجاد می شود، ازدواج را اجتناب ناپذیر می بینند. در شکل دیگر، دختر و پسری وارد رابطه عاطفی شده و بعد از مدتی به دلیل احساس تعهد و مسئولیتی که نسبت به طرف مقابل ایجاد می شود، تن به ازدواج می دهند بدون اینکه آماده ازدواج باشند یا واقعا یکدیگر را برای ازدواج انتخاب کرده باشند. در ازدواج هایی از این قبیل، تقریبا در بیشتر موارد زمانی که خانواده ها متوجه قصد ازدواج فرزندشان می شوند، به خصوص وقتی می بینند او از مدت ها قبل همسر خود را انتخاب کرده است، اصلا واکنش خوبی نشان نمی دهند. وقتی هم که پافشاری فرزندشان را می بینند، این بحران شدید تر می شود اما در بیشتر موارد، این جوان عاشق و مصمم ظاهرا پیروز میدان است و خواسته اش را به کرسی می نشاند، بی آنکه بداند آیا تصمیم درستی گرفته است؟

کدام ازدواج موفق تر است؟

هنوز هم خیلی از کارشناسان بر این باورند که ازدواج سنتی در مقایسه با ازدواج های امروزی ، به لحاظ توجه به هنجارها و قوانین خانواده ها، ازدواج باثبات و امن تری محسوب می شود اما واقعیت این است که در اینگونه ازدواج ها، به برخی از ویژگی های فردی دو طرف ازدواج مثلا به ابعاد عاطفی، جنسی، ویژگی های شخصیتی و شیوه های رفتاری فرد توجه چندانی نمی شود. شاید به این دلیل که این ویژگی ها برعکس خصایص جسمانی، خانوادگی و سطح اجتماعی فرد مقابل، کمتر ملموس است. در ازدواج های خیلی سنتی، معمولا خانواده ها تمایلی به صبر کردن و وقت گذاشتن برای بررسی خصایص فردی طرف مقابل ندارند. معمولا خیلی عجله می کنند که کار را تمام کنند. البته آنچه در مورد ازدواج های سنتی گفته شد، به معنای این نیست که در ازدواج های غیرسنتی که احتمالا بدون توجه کامل به معیارها و اصول خانوادگی انجام می شود (مانند ازدواج هایی که با روابط عاشقانه شروع می شود و با وجود مخالفت خانواده ها انجام می گیرد)، نیازهای عاطفی، جنسی، و… زوج ها در نظر گرفته و برآورده می شود.

تغییر تدریجی معیارهای ازدواج

هر زن و مردی که با همدیگر ازدواج می کنند، بعد از ازدواج، از خود و همسرشان توقع و انتظار دارند. بعضی از این انتظارها یا در راستای خصایص فرهنگی، جسمی و طبیعی فرد بوده یا نسل اندر نسل به ما منتقل شده است (مانند نقش های فرزندپروری پدر و مادر) اما در کنار این وظایف نسبتا ثابت، برخی انتظارها هم وجود دارد که با توجه به شرایط روز، ایجاد می شود و تغییر می کند. مثلا اگر سال ها قبل، از یک پسر

۲۰ ساله می پرسیدند: «چرا می خواهی ازدواج کنی؟» به احتمال زیاد پاسخ می داد: «می خواهم ازدواج کنم تا همسری داشته باشم تا به امور خانه ام رسیدگی کند و…». یعنی ازدواج بیشتر به خاطر نقش های اجتماعی و فرهنگی صورت می گرفت ولی امروزه از خیلی از جوان ها می شنویم که: «اگر بخواهم غذا بخورم، یک نفر را استخدام می کنم که برایم غذا بپزد یا به رستوران می روم. یک نظافتچی استخدام می کنم تا به خانه ام برسد و… پس اصلا چرا باید ازدواج کنم؟» در مقابل، دختر خانم هایی را می بینیم که استقلال مالی دارند و به لحاظ مالی نیازی به داشتن همسر و تکیه گاه احساس نمی کنند. این گونه صحبت ها، نشان می دهد در دنیای امروز، صرفا به دلیل نقش های اجتماعی و فرهنگی که به طور سنتی به زن سپرده شده، مانند خانه داری و آشپزی یا به دلیل نقش های اجتماعی و فرهنگی که به مرد سپرده شده است، نمی توان ازدواج کرد و باز هم انگیزه بالاتری برای ازدواج لازم است بنابراین دلایل سابق برای ازدواج، هر چند عالی و لازم است اما کافی نیست. به نظر می رسد یک ضرورت قوی برای ازدواج کردن، نیاز به صمیمیت و رابطه پربار عاطفی با شریک زندگی است. پس صمیمیت و رابطه توأم با عشق و محبت چیزی نیست که به آسانی و به وفور قابل دسترسی باشد. به عبارت دیگر اگر در گذشته ازدواج هایی بدون عشق، عاطفه و صمیمیت جنسی صورت می گرفت و ادامه می یافت، امروزه این ازدواج ها قطعا دوامی نخواهند داشت چراکه برای جوانان امروز، دو پایه و ستون مهم ازدواج، صمیمیت جنسی و عاطفی است که بدون آن هیچ ازدواجی استوار نخواهد بود.

خیلی از اینگونه ازدواج ها، بیشتر به دلیل کشش های شدید عاطفی و جنسی صورت می گیرد و به دیگر شباهت ها (حتی شباهت در نیازهای عاطفی و جنسی) کمتر توجه می شود. متاسفانه کم نیستند زوج هایی که با موانع دشوار اجتماعی و خانوادگی مبارزه و در نهایت، با اشتیاق فراوان ازدواج می کنند اما بعد از فروکش کردن اشتیاق شدیدشان، تازه متوجه می شوند که چقدر با هم متفاوتند!

حرف آخر

در ازدواج هایی که در آن فقط به اصول و شرایط و هنجارهای خانوادگی و فرهنگی توجه می شود (آن طور که در ازدواج های سنتی مدنظر است) و حتی زمانی که جذابیت جسمی (به ویژه در زن) هم مدنظر قرار می گیرد، ممکن است تصادفا شباهت شخصیتی، عاطفی، جنسی و رفتاری وجود داشته باشد و وجود نداشته باشد بنابراین با توجه به تغییر نگرش و انتظارهای زنان و مردان امروزی، احتمال اینکه چنین ازدواجی با وجود چارچوب درستی که دارد، نتواند نیازهای عاطفی و جنسی زوج های امروزی را بر آورده کند، کم نیست.

ازدواج های صرفا سنتی که در آن شباهت، علاقه، جذابیت جنسی و رابطه عاطفی طرفین اهمیتی ندارد، امروزه کارایی لازم را نخواهد داشت. در نتیجه، با توجه به آنچه ذکر شد، به نظر می رسد در ازدواج های امروزی ترکیبی از ازدواج سنتی با شیوه های نوین، نتیجه بهتری داشته باشد. یعنی ازدواج براساس یافته های نوین علمی که روی شباهت های زوج و ویژگی های مرتبط با رضایت زناشویی و در نتیجه، ازدواج موفق تاکید می کند و علاوه بر آن، توجه به اصول، هنجارها و معیارهای فردی، خانوادگی و فرهنگی دو طرف.

دکتر اعظم صالحی

روان‌شناس و مشاور خانواده

عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم‌پزشکی اصفهان

لینک منبع : لینک به مطلب