تمنای خوشبختی فرزند از همسر آینده اش برآمده از نوعی نگرش است که خوشبختی را اعطاء کردنی می داند تا ساختنی در این نگرش خوشبختی نه محصول تلاشی مشترک که کالایی قابل خریداری و اهداء می نماید. پیامدهای این نوع نگرش به خوشبختی می تواند فرصت های زوجین برای تلاش مشترک هدفمند برای قرار گرفتن در مسیر خوشبختی را تحت الشعاع قرار داده و آنان را از این مسیر دور کند.

دخترم را خوشبخت کن؛ شرحی بر آرزویی پدر و مادرانه

دخترم را خوشبخت کن جمله ای آشنا که والدین هنگام بدرقه دخترشان به قول معروف به خانه بخت، آن را از دامادشان تمنا می کنند. ضمن نثار احترام به این خواسته و آرزوی پدر و مادرانه، می خواهیم آن را به عنوان نمادی از نوعی نگرش به زندگی مشترک زناشویی با دیدی نقادانه واکاویم. قبل از آن اما نکته جالب توجه آن است که این خواسته عمدتا از سوی والدین از مردها خواسته شده و به نظر می رسد تا به حال کمتر شنیده شده باشد که این خواسته از عروس ها برای خوشبخت کردن همسران شان خواسته شود.

با این مقدمه، این جمله، به عنوان نمادی از یک نوع نگرش را می توان مبین این باور دانست که خوشبختی صرف نظر از تناسب و یا عدم تناسب این یکسویه انگاری جنسیتی با واقعیت های اجتماعی جامعه ما بیشتر ناظر به ابعاد مادی برای خوشبختی می باشد که تبلور آن در مفهوم رفاه متجلی است. نگارنده یادداشت حاضر در پی به دست دادن معنای خوشبختی در دارندگان این نوع نگرش و کارکردی که این معنا در مناسبات زناشویی تواند داشت می باشد. خوشبختی در این نوع نگرش به معنای دستیابی به رفاه در ابعاد مختلف و متاعی قابل خریداری می نماید که هدف غایی زندگی می باشد.آن چنان که در این نگاه، بخشی از خواستگاری ها نه به دلیل عدم تناسب زوجین با یکدیگر در ابعاد مختلف وجودی و شرایط و طبقه اجتماعی و باورها که صرفا به دلیل عدم تناسب وضعیت مالی با توانایی به اصطلاح خوشبخت نمودن، ناکام مانده و منجر به توافق برای آغاز زندگی مشترک نگردیده و گفته می شود که فلانی با این وضعیت مالی و اقتصادی قادر به خوشبخت سازی نمی باشد. ضمن پذیرش و اذعان به اهمیت ویژه مقولات اقتصادی در زندگی، خوشبختی اما بیش از آن که متاعی قابل خریداری باشد احساسی است که ریشه در رضایت زناشویی واقعی دارد. رضایت زناشویی با در نظر داشت پیش سازها و خرده مقیاس های آن در تعریف علمی را مرکز ثقل سلامت روانی زناشویی و برآمده از طیفی از عوامل دخیل در آن می باشد که زوجین در تعامل متقابل با یکدیگر این مفهوم را می سازند. سطح و میزان آن اما محصول و ماحصل میزان تناسب، ساخت شخصیتی، هرم های ارزش شخصی، و کیفیت تعامل یاد شده می باشد. این احساس در زندگی زناشویی مفهومی است که ماهیتی مشترک دارد. به عبارت دیگر تلاش مشترک فداکارانه و دوست دارانه برای تحقق اهداف مشترک توافق شده ی متناسب و همخوان با شخصیت زوجین را شاید بتوان محور مفهوم خوشبختی به عنوان احساسی متعالی در زندگی مشترک زناشویی قلمداد نمود.

از منظری دیگر، خوشبختی را شاید نه یک هدف و مقصدی غایی که مسیری متناظر معنای زندگی به عنوان سفری از تولد تا مرگ دانست. شدنی مداوم، ارتقائی بی پایان در مسیری فرجام پذیر که با خط پایان مرگ مشخص می شود. این نگرش، پویایی مداومی را در خویش مستتر داشته که روح آن، ارزش و اهمیتی است که زمان به عنوان امکانی تجدیدناپذیر در این میان می یابد. این معنا قرابتی سازگار با برخی مضامین آیینی که کمال انسانی را تفسیر می نمایند دارد.

در نگرش نخست بیشتر باور بر خرید شادی و رفاه و فروش کلیه محنت ها مبتنی بر یک توان مالی و اقتصادی برای نیل به خوشبختی است در نگرش دوم اما خوشبختی نتیجه مجموعه تلاش و راهبردهای هدفمند مشترکی است که آگاهانه انتخاب و صادقانه دنبال شده اند. خوشبختی در نگاه نخست امری منفعل و مورد انتظار و در نگاه دوم امری پویا و ماحصل تلاش مشترکی است که انجام آن خود تجربه احساسی است که خوشبختی اش می نامیم. از منظر روانشناختی این احساس مطبوع و سازنده، بازتاب نوعی همخوانی میان ساخت شخصیت، اهداف تعیینی و مسیری است که زوجین برای تحقق اهداف مشترک به اتفاق به ترسیم و پویش نشسته اند. ره پیمودن در این مسیر که معادل معنای زندگی است، احساس خوشبختی را تولید می تواند نمود. آرامش به عنوان مطلوبی که همگان را تمناست را می توان یکی از شاخص های تحقق خوشبختی دانست. امری که معنویت نیز افراد را به آن رهنمون می باشد.

بنا براین اگر چه نقش پارامتر اقتصاد و رفاه را در تحقق خوسبختی نمی توان و نباید نادیده انگاشت اما نباید نیز آن را رکن نخست پنداشت. در زندگی زناشویی که خوشبختی رنگی مشترک می یابد، عیار و عمق دوست داشتن صادقانه متقابل، نقشی تعیین کننده تر در تسهیل تولید احساس سازنده ای است که آن را خوشبختی می نامیم. حال با نگاهی مجدد به این دو نگرش، به درک دقیق تری از کارکردهایی که هر کدام از آنها در جهت دهی به تلاش های زوجین برای دستیابی به خوشبختی دارند دست می توانیم یافت. بنا براین شاید عبارتی معادل"آرزومند می کنم در سایه دوست داشتن صادقانه متقابل و تلاش مشترک، بتوانید خوشبختی را آفریده و علیرغم همه دشواری ها ان را احساس نمایید" جایگزین مناسب تری برای جمله ای باشد که عنوان این یادداشت می باشد.

یحیی بازیاری زاده

لینک منبع : لینک به مطلب