بافت یک اجتماع از تک تک افراد آن جامعه ساخته می شود و در نتیجه جریان فکری، جنس، روش وسبک زندگی که در آن جامعه در جریان می باشد نیز زاییده، محصول وبرآیند فکر وروش زیست تک تک افراد آن جامعه می باشد.

اصیل بودن  یا محصول مشترک بودن

بافت یک اجتماع از تک تک افراد آن جامعه ساخته می شود و در نتیجه جریان فکری، جنس، روش وسبک زندگی که در آن جامعه در جریان می باشد نیز زاییده، محصول وبرآیند فکر وروش زیست تک تک افراد آن جامعه می باشد.

روش زیست وبه عبارتی سبک زندگی افراد نیزشامل شکل لباس پوشیدن، آداب غذا خوردن، شکل راه رفتن وحرف زدن، دکوراسیون و چیدمان اسباب واثاثیه ی خانه، مراسم عروسی وعزا، آداب ورسوم، باورها واعتقادات و…. درنهایت فضا واتمسفر حاکم بر نحوه ی زیست تک تک افراد می باشد.

همچنان که می دانید نظام پاداش وکیفر در دستگاه الهی، فقط در صورت وجود قوۀ اختیار و قدرت انتخاب گری نزد انسان، معنی ومفهوم پیدا می کند . تمام تلاشهای منحصر به فرد که انسان در طول تاریخ بشریت در قالب اختراعات، اکتشافات، جنگ ها ونسل کشی ها وتمام شاهکارهای بشری و اعمال ورفتارهای خوب وبد بشر، تنها درسایه داشتن قدرت تصمیم گیری ارزش وتعریف می شود.در واقع قدرت اختیاروتفکر، یکی از ویژگی های منحصر به فرد آدمی است که آن را از دیگر عناصر جمادات وحیوانات جدا می کند.

همچنین به این نکته هم اشاره کنم که یکی از عوامل مهم وحیاتی وتاثیر گذار در روند شکل گیری سبک زندگی افراد، تبلیغات محیطی می باشد که امروزه با استفاده از حواس پنچگانه افراد، نقشی فریبنده واغواگر در جذب مخاطب ومشتری را پیدا کرده است. مثلاء در تبلیغات وبازاریابی جدید ومدرن با استفاده دقیق وهوشیارانه ازحواس شنوائی وبینایی (زنگ گوشی نوکیا ورنگ زرد ایرانسل) بازار فروش محصولات، خدمات و فرایند جذب، مخاطب ومشتری به نحوه خلاقانه ی توسط مدیران بازاریابی رشد، گسترش و پیچیدگی بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است.بنابراین نقش تبلیغات به شکل ها وروش های مختلف چه از طریق رسانه های دیداری، شنیداری، مطبوعات و چه از طریق گفتگوهای شفاهی و محاوره ای میان عموم مردم، در تغییر سبک زندگی افراد برهمه آشکار است.البته میزان این تاثیر گذاری نزد افراد مختلف و به نسبت سطح آگاهی آنها تفاوت دارد.

این بحث به این معنی نیست که تبلیغات فی نفسه منفی ومخرب است بلکه بایستی یادآوری کرد، درجایی که تبلیغات سالم وسازنده موجبات معرفی خدمات یا کالای که باعث حل شدن مسائل و مشکلات و درنتیجه راحتی وبهتر شدن زیست افراد و به تبع ارتقاء سطح آگاهی وشعور افراد، ترویج واشاعه ی رفتارها ی درست انسانی در زندگی را فراهم می آورد، امری پسندیده واجرای آن لازم وضروری می باشد.

اما آسیب زمانی نمود پیدا می کند که، فرایند تصمیم گیری، انتخاب وگزینش در جزئیات زندگی افراد، بر مبنای جلب رضایت وتایید فکر ونظر دیگران باشد، آنگاه اصالت و هویت این افراد دچارآسیب پذیری، تزلزل و بسیار شکننده خواهد شدد. به تبع وقتی اصالت وهویت افرادسست و خدشه دار می شود، هویت واصالت جامعه نیز که نشات گرفته از هویت افرادش می باشد، تحت تاثیر قرارخواهد گرفت .در نتیجه چنین جامعه ی که افرادش فاقد ویژگیهای اصیل دراخلاق، منش، رفتارو سبک زندگی می باشند، به راحتی آسیب پذیر، مغلوب وتسلیم نیروها وجریانات مخرب فکری وفرهنگی بیگانه ها قرار خواهند گرفت. پس جامعه اصیل هویتش را از افراد با اصالتش می گیرد و افراد فاقد این ویژگیها ، جامعه ی سست ومتزلزل و وابسته را بنا می سازند.

البته این مباحث به این معنی نیست که افراد از نظر، ایده وتجربیات مفید وسازنده ی دیگر افراد استفاده نکنند وبی نیاز از مشورت با افراد آگاه وکاردان می باشند بلکه لازم وضروری است که برای کسب نتیجه بهتر وموفقیت درعرصه های مختلف تحصیلی ، شغلی، ازدواج و….بایستی از تجربیات گرانبها و ارزشمند دیگران بهره برداری و استفاده نمایند.

اصیل نبودن و دنباله رو نظر ورای دیگران وتلاش برای کسب مجوز وجلب رضایت، اعتماد واطمینان دیگران علاوه بر ناتوان کردن افراد در بهره برداری واستفاده از تواناییها واستعدادهای منحصر به فرد برای حل مسائل وانتخاب های ریز ودرشت درزندگی، فشار مضاعفی را نیزبراقتصاد خانواده و ایجاد هزینه های اضافی وبی حساب وکتاب وارد می سازدد.

یعنی افراد به دلیل نداشتن اختیاردر تصمیم گیری وانتخاب، در بسیاری موارد ضررهای اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری را به جامعه و اقتصاد یک جامعه وارد می کنند .نگاهی به آمار طلاق و ناهنجاریهای اجتماعی مثل اعتیاد به مواد روان گردان از سوی نسل جوان به علت نداشتن استقلال در فکر ونظر، خود تایید کننده این مدعا می باشد.

البته بایستی اذعان کرد که جستجو وپیدا کردن هویت واقعی یا همان خودشناسی، نیازمند تمرین و تلاش فراوان وزمان طولانی می باشد تا بتوان به شناسائی و کشف نیروها واستعدادهای درونی پی برد.اما برعکس پناه بردن به هویت های تصنعی و کاذب که ساخته و محصول اندیشه ونگاه دیگران است، بی دردسرتر وراحت تر است که خیلی نیاز به کنکاش وجستجوگری ندارد و فقط عوض کردن و تغییر پی در پی، آن هم در ظاهر و به شکل سطحی ونه به شکل عمقی!

برای پیدا کردن هویت واقعی، نیازی به بستن و قفل کردن در وپنجره به روی افراد خانواده وقطع ارتباط با دنیای بیرون و مدرنیته و محصولات آن مثل اینترنت، موبایل، تلویزیون و……نیست یا این تصور که با نشستن روی زیراندازهای سنتی و استفاده ظاهری از صنایع دستی وهنرهای سنتی ایرانی دردکوراسیون خانه، خود را از هجوم هویت های مهاجم مصون داشت.

بلکه باید این هویت اصیل علاوه بر حفظ ظاهر بر تمام جنبه های فکری، اخلاقی، رفتار ومنش و در یک کلام سبک زندگی جاری وساری باشد.

بی هویتی را می توان در تیپ ولباس نسل امروز به وفور دید، نفوذ آن را در فضای بی سر وسامان هنر ومعماری و خاصه گرافیک محیط شهری؛ این دیار می توان دید وبه قول منتقدین هنری در این آشفته بازار و وضعیت پا در هوا نه توانستیم سبک غربی را تمام وکمال پیاده کنیم ونه توانستیم سنت های اصیل راحفظ ونگهداری کنیم. یک عده با پیروی ازالگوهای وارداتی قیافه و فخر می فروشند وطرف مقابل را به امل بودن و بی فرهنگی متهم می کنند وطرف دیگر در دفاع از اصالتها و سنتها، آن وریها را به بی هویتی وبی فرهنگی، غرب زده وخودباخته متهم می کنند!

می توان به خانواده های اشاره کرد که در تامین حداقل معاش مانده اند اما به واسطه نبود آگاهی ونداشتن استقلال فکری وبه واسطه فشارتبلیغاتی محیط ودیگران، وارد چرخه ی ویران کننده و تباه کننده ((چشم وهم چشمی)) رقابتی ناسالم وکاذب مصرف گرائی و تجمل گرائی می شوند وبا گرفتن وام های متعدد، شروع به تغییر دکوراسیون خانه و خرید اشیاء و وسایل قیمتی می کنند تا بلکه از قافله (( های کلاس)) بودن و به روز بودن، فخر فروشی وعرضه ونمایش آخرین و گرانترین محصولات روز، عقب نمانند و همچنین در چنین خانواده های دختر وپسر جوان به اقتضای حال وهوای سن و روحیه، ضمن ایجاد فضایی پرتنش ونامتعادل در محیط خانواده و فشار ناخواسته بر اقتصاد خانوار در تلاشی نافرجام برای تطبیق با آخرین و به روزترین مدهای جهان، خود را در گرداب بی هویتی وهویت های چند گانه گرفتار می سازند.

فواید اصیل بودن:

از جمله فواید اصیل بودن یکی اینکه افراد کمتر مورد سوء استفاده وآزار واذیت دیگران قرار خواهند گرفت و همیشه ودر تمام شرایط آرام و با نشاط خواهند بود. افراد اصیل، تکیه گاهی مطمئن و قابل اعتماد برای دیگران می باشند و همیشه در مناسبات فامیلی طرف مشورت قرار می گیرند. آنها از اینکه مفید به حال خود و جامعه هستند، احساس آرامش می کنند.

همچنین یکی از نشانه ها و ویژگی های افراد موفق، اصالت وهویت داشتن می باشد زیرا این افراد دارای اراده ی شخصی و متکی به نفس در برخورد با مسائل مختلف می باشند.

افراد موفق به جای صرف انرژی های روحی روانی، عاطفی وجسمانی وتغییرات برمینای آرا وعقاید دیگران وتلاش برای انطباق با شرایطی که دیگران برای آنها تعیین می کنند، به داشته های فکری و ذهنی خود ورشد نیروهای درونی بیشتر تمرکزمی کنند طبیعی است چنین افرادی دارای استقلال رای ونظر وثبات درعقیده، توانایی در مهار ومدیریت صحیح وهدفمند فکر، ذهن وزندگی می باشند. برعکس افرادی که دارای هویت راستین و صادقانه نمی باشند، ضمن هدر دادن انرژی های سازنده زندگی برای برآورده کردن نظر وسلیقه دیگران، کمتر رنگ خوشبختی و آرامش را می بینند، آرام وقرار ندارند و ترس از همرنگ نشدن و هماهنگ نبودن با متراژ ومعیار دیگران، زندگی شان را در ورطه ی نابودی قرار می دهد. زیرا آنها برای گرفتن حداقل تصمیم ها، انتخاب وگزینش های زندگی، محتاج رای ونظر دیگران هستند.

سوال اساسی:

سوالی که باید پرسید این است که چند درصد از عادت ها و ویژگی های رفتاری، فکری و سبک زندگی، نتیجه و محصول تلاشهای منحصر به فرد خود شخص می باشد و چند درصد از موارد بالا تولید ومحصول مشترک افکار وعقاید دیگران، تبلیغات محیطی ورسانه ها، عقاید ونظرات تحمیل شده ی دیگران می باشد؟

نتیجه اساسی:

با دقت و توجه به این امرو درسطح کلان جامعه، وقتی جامعه ی دارای استقلال رای نباشد ومتکی به نیروها و ظرفیت های درونی وملی نباشد و بودجه واعتباراتش را صرف رشد وبهره برداری از استعدادها بومی وملی نکند، باید چشم به راه دست آوردها و افکار وعقاید تحمیل شده وتولید شده دیگر کشورها باشد و برعکس نیز شاهد هستیم که کشورها وجوامعی که خودکفا ومتکی به ظرفیت های داخلی هستند، موفق تر، خلاق تر وخوشبختر وسعادتمند تر هستند. همچنین افراد این جوامع خود ساخته ، که دارای هویت و اعتقادات محکم وراسخ هستند، کمتر دنبال هویت های چندگانه و ساختگی، تصنعی و پرزرق وبرق دیگران می روند.

البته باز برای جلوگیری از سوء تعبیر، یادآوری می کنم که می توان برای رشد وپیشرفت در زمینه های مختلف علمی، فرهنگی، کشاورزی ومباحث زیست محیطی، هنرو مباحث شهرنشینی و….. از تجربیات وسازوکارهای مفید وسازنده دیگر کشورها، بهره برداری نمود ودر واقع ارتباط وتعامل سازنده با دیگر فرهنگ ها جزء ویژگیهای یک فرهنگ زنده و پویا می باشد.اگراین ارتباط قطع شود، هنر وفرهنگ و دیگر ویژگیهای آن، دچاررکود ومرگ تدریجی خواهد شد.

فخرالدین دوست محمد

لینک منبع : لینک به مطلب