موزه هنرهای معاصر تهران یکی از مهم ترین و کامل ترین مجموعه شاهکارهای هنر تجسمی معاصر جهان را در اختیار دارد. اما چرا با درآمد ملی حاصل از فروش نفتی که بارها از مرز ۱۰۰ دلار گذشته، هیچ اثری به این مجموعه اضافه نشده است؟!

معاصری که کم ـ کم کهنه می شود

صنعت نظامی ایران پیش از انقلاب اسلامی بر پایه واردات گسترده تسلیحات نظامی استوار بود و این تجهیزات نیز به کمک مستشاران و نیروهای غربی راه اندازی می شد. هزینه های رژیم پهلوی برای واردات بی حد تسلیحات آن هم بدون آموزش نیروهای داخلی و تنها بر پایه مشتی اسم به جایی رسید که روزنامه واشنگتن پست، ضمن سرمقاله انتقادی درباره اوضاع ایران، در سیزدهم فوریه ۱۹۷۶ نوشت تا زمانی که ایران هزینه های نظامی خود را بر برنامه های اقتصادی مقدم می شمارد، آینده این کشور تیره و تار به نظر می رسد. بودجه نظامی ایران که در سال ۱۳۴۹ معادل ۸۴۴ میلیون دلار بود ناگهان در سال ۱۳۵۶ به ۱۰ میلیارد دلار افزایش یافت و سفارش های نظامی رژیم پهلوی به دلیل افزایش قیمت نفت از ۵ میلیارد دلار در همان سال تجاوز می کرد. براساس آمارهای ارائه شده، در برخی از سال های حاکمیت رژیم پهلوی، ۲۷ درصد از کل بودجه ایران صرف امور نظامی می شد و با افزایش بودجه نظامی ایران به میزان ۴ برابر در فاصله سال های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷، هزینه های نظامی ایران هم به میزان ۴ برابر افزایش یافت. ایران از زمانی که تنها و با کمک مستشاران آمریکایی قادر به تولید فشنگ اسلحه کمری بود، اکنون با دانش بومی خود "قاهر" و "آذرخش "هایی طراحی کرده و ساخته که با "میراژ"های فرانسوی قابل رقابتند. جالب اینجاست که هزینه طراحی و تولید بومی تسلیحات نظامی در کنار توجه به نیروی انسانی و تربیت متخصصان متعهد موجب صرفه جویی ارزی بسیار زیادی می شود که البته خود به ساماندهی اوضاع اقتصادی کشور نیز می انجامد. (گزارش ویژه تسنیم از توان نظامی ایران طی ۳۵ سال تحریم ـ ۲۰/بهمن/۱۳۹۲)

در ۲۰ مهرماه ۱۳۵۰ محمدرضا پهلوی با هدف بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران جشنی برگزار کرد که با بیش از سیصد میلیون دلار هزینه گرانترین و مجلل ترین جشن زمان خود بود. جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در حالی با صرف هزینه های گزاف انجام می شد که در همان تاریخ متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی می کردند و بسیاری در داخل و خارج شاه را به خاطر این ولخرجی بی مورد مورد انتقاد قرار دادند. ویلیام شوکراس نویسنده کتاب «آخرین سفر شاه» در بخشی از کتاب خود پیرامون اقدامات شاه به بیان جزئیاتی از این میهمانی مجلل پرداخته و آن را یکی از عوامل افزایش نارضایتی علیه سلطنت و وقوع انقلاب اسلامی دانسته است. هدف اصلی شاه از برپایی این گونه جشنها، بزرگ جلوه دادن عظمت دستگاه شاهی و شخص خود بود تا در لابلای زرق و برق اشیاء گران قیمت و کم نظیری که دستور تهیه آنها با قیمت های گزاف از جیب ملت ایران داده می شد، چهره سست اراده، مردد و ضعیف خود را پنهان سازد. اکثر کارشناسان و رسانه های خبری دنیا و حتی حامیان محمدرضا، هزینه این جشن را گزاف و چیزی حدود۳۰۰ میلیون دلار برآورد کردند، این مبلغ در کشوری که درآمد سرانه آن اگرچه رو به افزایش داشت، ولی از سالی ۵۰۰ دلار تجاوز نمی کرد، بسیار گزاف به شمار می رفت. امام خمینی (ره) که هنگام برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله، در تبعید عراق بودند، طی سخنرانیها و پیامهایی، این جشنها و اسرافکاریهای دولتی را مورد انتقاد قرار دادند. (پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران ـ گزارشی از یک ولخرجی بی حساب و کتاب)

اما این ثروت بادآورده و به باد داده شده چگونه به دست می آمد؟ در سال های آغازین دهه ۵۰، قیمت هر بشکه نفت ایران در بازارهای بین المللی با جهشی بی سابقه، از سه دلار به ۲۰ دلار رسید. نفت برای اقتصاد ایران در سال ۱۳۴۹ بیش از یک میلیارد دلار عایدی داشت که این رقم در سال ۱۳۵۱ به ۶/۵ میلیارد دلار افزایش یافت و در جریان وقوع شوک اول نفتی، این درآمد با جهشی بی سابقه، به مرز ۵/۱۸ میلیارد دلار رسید.

موزه هنرهای معاصر تهران در همین اوضاع تأسیس می شود و بلافاصله شروع به خرید آثار هنری معاصر دنیا می کند. به طوری که ارزش گنجینه آن را بیش از دو و نیم میلیارد دلار برآورد کرده اند. «ادوارد لوسی اسمیت» مورخ انگلیسی و منتقد مطرح هنر معاصر جهان در اهمیت موزه گفته است: «موزه هنرهای معاصر تهران یکی از مهم ترین و کامل ترین مجموعه شاهکارهای هنر تجسمی معاصر جهان را در اختیار دارد. گنجینه این موزه با در بر داشتن آثاری از آغاز دهه ۱۸۷۰ تا پایان دهه ۱۹۸۰ تصویری جامع از رویدادهای مهم پیشرفت و توسعه هنر نقاشی و مجسمه سازی غرب از طلوع امپرسیونیسم تا پیروزی مینی مالیسم ارائه می کند. » این مورخ معتقد است که مجموعه آثار موزه هنرهای معاصر تهران مهم ترین مجموعه هنری در این دوره زمانی در خارج از مرزهای اروپا و آمریکای شمالی در جهان است.

سوالی که باقی می ماند این است که؛ آنچه به ثروت بادآورده پهلوی دوم نسبت می دهند، حاصل فروش نفت ۲۰ تا ۲۵ دلاری است که با وجود ولخرجی های شاه و فساد اقتصادی دربار، همچنان سهمی از آن به خرید چنین گنجینه ارزشمندی اختصاص پیدا کرده ولی سال هاست که با وجود پایان جنگ تحمیلی، مواهب تحریم ها در خودکفایی های نظامی و صرفه جویی های کلان در این حوزه، توسعه صادرات غیرنفتی و… و با درآمد حاصل از فروش نفتی که بارها از مرز ۱۰۰ دلار گذشته، چرا هیچ اثری به این مجموعه اضافه نشده است؟! آیا به موزه ای که در سریع ترین دوران تحولات هنری، بیش از ۳۰ سال به روز نشده، می شود عنوان "معاصر" داد؟! این کوتاهی حاصل از مشکلات اقتصادی و کاهش درآمدهای ملی است؟ موضوع کمبود بودجه ی حاصل از افزایش هزینه های دولتی است؟ عدم مدیریت مالی کشور منجر به این رکود می شود؟ و یا عزم و اراده و نیازی برای این مهم در بین سیاستگزاران فرهنگی وجود ندارد؟!

سعید فلاح فر

لینک منبع : لینک به مطلب