در این مقاله از اصلاحات انوشیروان سخن به میان می آید ولی این اصلاحات دیر هنگام معرفی می شود اصلاحاتی که نتوانست مانع از سقوط ساسانیان شود .

انوشیروان، اصلاحگری دیر هنگام

قباد در آخرین سال حکومت خود، خسرو انوشیروان را جانشین خویش ساخت و وصایای خود را در این باره زیر نظر ماهبوذ نوشته، بدو سپرد. چون پس از درگذشت کواذ، خسرو به جای او برتخت بنشست .

پادشاهی خسرو اول، که در تاریخ به لقب انوشروان (انوشگ روان، یعنی «جاویدان روان» معروف است، با « شورش برادرانش و برخی از اعیان ناراضی آغاز گشت ، اما پادشاه نو توانست این شورش را فرو نشاند و اشراف و رهبران دینی را پشت سر خود متحد سازد . وی ناگزبر بود خرابیهایی را که جنبش مزدکیان ببار آورده بود ، مرمت کند . از اینرو در سال ۵۳۹ م با دولت بیزانس به شرط اینکه ایرانیان چندین دژ را در لازیکا تخلیه کنند و بیزانسیها هزینه نگهداری استحکامات قفقاز را بپردازند صلح کرد » ( فرای ، ۱۳۶۸ : ۲۵۱ ) ، انوشروان پس از صلح با بیزانس ، یک سلسله اصلاحات گسترده را شروع می کند. وی نخست به علاج اوضاع پریشانی که نتیجه فتنه مزدکی بود، کوشید « فرمان داد مزدکیان را گردن بزنند و اموال آنان را بر نیازمندان تقسیم نمایند، و جمع کثیری از آن ها را که دست تعدی به اموال مردم دراز کرده بودند به قتل رسانید، و اموال غصبی را به صاحبانشان باز گردانید، و دستور داد هر طفلی که در نسبش اختلافی وجود دارد و پدرش معلوم نیست به کسانی که به وی نزدیکترند منسوب سازند، و از اموال شخصی که به او انتساب داشته و طفل را پذیرفته باشد بهره ای بیابد. همچنین مقرر داشت تا هر کس زنی را به اکراه گرفته باشد مهریه آن زن را با رضایت خاطر به کسانش بپردازد، سپس زن را مخیّر کنند که آیا مایل است با آن مرد بسر ببرد یا دیگری را به همسری خود قبول می نماید.

رضا مهریزی

لینک منبع : لینک به مطلب