نگاهی روانشناختی به برنامه پرطرفدار این روزها؛ «ماه عسل»

یک شوی اثرگذار و نه آموزنده

برنامه «ماه عسل» در رمزه برنامه های هاردتاک(صندلی داغ) قرار می گیرد. یعنی برنامه هایی که در آن فرد را روی صندلی داغ می نشانند و می خواهند با سوال هایشان او را در موقعیت خاصی قرار دهند. فلسفه برنامه های هاردتاک این است که فردی را به شدت تحت فشار قرار دهند تا صحبت هایی کند که صادقانه باشد، افشاگری کند و حرف هایی بزند که قبلا کسی از او نشنیده است. مشکل این است که «ماه عسل» با این ویژگی ها متاسفانه در ماه رمضان که حال و هوای مردم معنوی است پخش می شود اما با این فرمت افشاگرانه و با تحت فشار گذاشتن مهمان برنامه به وسیله مجری، نمی تواند تاثیر مثبتی متناسب با این فضا داشته باشد.

علاوه بر اینها، چنین برنامه هایی برای بزرگسالان مناسب است و باید در ساعتی پخش شود که بزرگ ترها پای آن بنشینند نه ساعتی که همه اعضای خانواده در تدارک افطار کنار هم در خانه هستند و کودکان هم آن را تماشا می کنند چون برخی از موضوعات مطرح شده در برنامه به هیچ وجه مناسب این گروه سنی نیست. البته ماه عسل خیلی می تواند آگاهی دهنده باشد چون با توجه به جایگاه آن و احسان علیخانی، امکان اینکه تا حدی از برخی خط قرمزها عبور و موضوع های مناسب تری را مطرح کند، وجود دارد اما این کار را انجام نمی دهد. از طرفی، به نظر نمی رسد گروه کارشناسی علمی ای با آن همکاری داشته باشد و اگر دارند، عملکردشان ضعیف است. یکی دیگر از نقاط ضعف این است که خیلی وقت ها مجری جوابی که مدنظرش است، از مهمان نمی گیرد و گاهی پاسخ مهمان در راستای سیاست های برنامه نیست.

علاوه بر این، بارها دیده ایم جو و فضای برنامه، افرادی که به ماه عسل دعوت می شوند می گیرد و بعضی از آنها شروع به اغراق می کنند، چه در بیان خاطرات و چه احسا س ها و عواطف. البته این روند تا حدی برای سازندگان برنامه مفید است چون مردم بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند ولی اگر بیش از حد شود، می تواند مخرب باشد. وقتی کلوزآپ از فردی که گریه می کند گرفته می شود و بعد چهره اندوهگین مجری را به تصور می کشند، معلوم است که هدف تحت تاثیر قرار دادن هر چه بیشتر مردم است.

اثر مثبت هم دارد؟

نمی دانم آیا برنامه ماه عسل به جز در موارد معدود، باعث ایجاد جو مثبت یا حرکتی در خیرین شده؟ تصور نمی کنم چندان هم در لرزاندن دل ها برای دستگیری و کمک و درک دیگران تاثیر دراز مدتی داشته باشد چون خیلی ها فقط این برنامه را تماشا می کنند بدون اینکه به تحولی مثبت در آنها بینجامد. من فکر نمی کنم ماه عسل به عنوان یک برنامه اجتماعی برای نشان دادن معضلات اجتماعی پخش شود. اگر چنین بوده باید فقط از افرادی دعوت می کردند که سختی کشیدند، ایثار کردند، گذشت کردند و… برای تاثیر مثبت، باید رفتار هاردتاکی آن عوض شود. بعد از آن قسمت فرزندخواندگی و انتقادهای اساسی و درست به آن، تعجب می کنم اگر قصد این برنامه تاثیر مثبت باشد، چرا به این انتقادها که بی شک سازنده اند، توجه نشد؟ چرا باز هم همان افراد دعوت شدند؟ با تمام اینها، من معتقدم ماه عسل می تواند اثر مثبت هم داشته باشد و مهم ترین اثرمثبتش این است که می فهمیم اطرافمان چه می گذرد. مثلا دیدن مردی که با همسر آسیب دیده اش با عشق زندگی می کند چرا نمی تواند اثرمثبتی داشته باشد؟

قبل از افطار

«ماه عسل» الان سال هاست که در ماه رمضان پخش می شود و دست اندرکاران آن می خواهند در رقابت با دیگر برنامه های مشابه دیگر شبکه های تلویزیونی، بینندگان بیشتری را به خود اختصاص دهند و شاید به دلیل همین رقابت است که سعی می کنند بگردند و عجیب ترین و تاثیرگذارترین موضوع ها را پیدا کنند. این هدف باعث می شود از مهمان ها و مدعوین استفاده ابزاری شود اما اینکه در فضای معنوی ماه رمضان با پخش چنین برنامه هایی قبل از افطار بخواهیم احساسات مردم را تحریک کنیم، کار درستی نیست. فکر نمی کنم هدف از ساخت «ماه عسل» آموزش یا حتی آگاهی دادن باشد و بیشتر به نظر می رسد شوکه کردن مردم هدف است آن هم برای جلب بیننده! و دقیقا به همین دلیل برنامه اینقدر پراکنده و سردرگم است و انگار نظر منتقدان هم هیچ تاثیری در روند آن ندارد. آنچه بیش از هر چیز آزاردهنده به نظر می رسد، این است که این اهداف و رویکردها پشت معنویت ماه رمضان مخفی می شود.

چرا مردم استقبال می کنند؟

خیلی از ما به تماشای فیلم های ترسناک و برنامه های غم انگیز علاقه مند هستیم اما دلیل این کار چیست؟ از نظر روان شناسی، علت اینکه از برنامه ای مثل «ماه عسل» که اغلب موضوعات آن ناراحت کننده است تا این حد استقبال می کنند، این است که خیلی ها وقتی چنین برنامه ای را تماشا می کنند، از اینکه در موقعیت افراد حاضر در استودیو نیستند، خوشحال می شوند! چندی پیش در جایی از قول یکی از هنرمندان خواندم که برنامه ماه عسل باعث می شود ما بفهمیم خیلی خوشبختیم چون به اندازه مهمان های آن مشکلات نداریم! از طرفی، همه می خواهند بفهمند این بار احسان علیخانی با چه کسی وارد گفت وگو می شود و چطور قرار است از شنیدن داستانی غافلگیر شوند. جالب اینکه اگر یک شب برنامه کمتر غم انگیز و ساده تر باشد، مردم چندان آن را نمی پسندند و می گویند نکته جذابی نداشت. انگار مردم هم منتظر دیدن سوژه ای عجیب هستند!

زمان پخش این برنامه هم در پر بیننده شدن آن تاثیر دارد؛ یعنی درست زمانی که تقریبا همه اعضای خانواده برای صرف افطار خود را به خانه رسانده اند. از طرفی انگار تماشای آن مد و عادت شده. حرف هایی که در مورد برنامه ها شنیده می شود، خیلی ها را کنجکاو می کند آن را ببینند. برخی هم عادت کرده اند هر روز منتظر باشند ببینند قرار است چه برگ برنده ای رو شود! من خیلی بعید می دانم که کسی به قصد آموزش، ماه عسل را تماشا کند که اگر قرار به یاد گرفتن و عبرت گرفتن از زندگی دیگران باشد، نمونه های زیادی را همه ما در اطرافمان می بینیم. قاعده کلی ای هم وجود دارد؛ همه جای دنیا مردم برای دیدن و فهمیدن حاشیه ها سر و دست می شکنند و می خواهند بدانند چه اتفاق هایی می افتد!

احسان علیخانی

یکی از دلایل محبوبیت این برنامه احسان علیخانی است. البته همان طور که گفتم «ماه عسل» از ساده بودن قبل فاصله گرفته و بیشتر به شو تبدیل شده است. یک دلیل آن حرفه ای تر شدن احسان علیخانی است البته این تغییر باعث شده افراد بیشتری هم فکر کنند او قصد دارد به جای شنیدن حرف های مهمان های برنامه و همدردی با آنها، تحت فشارشان بگذارد.

از سوی دیگر، بحث ظاهر او هم مطرح است و خیلی ها حتی منتظرند ببینند این قسمت چه لباسی می پوشد. احسان علیخانی ستاره برنامه اش است و این بد نیست ولی باید ماه عسل به دلیل محتوای بسیار زیاد آن پربیننده شود نه اینکه مجری جای خالی محتوای غنی را پر کند!

من به هیچ وجه قصد زیر سوال بردن احسان علیخانی را از نظر اخلاقی ندارم بلکه مشکل، سیاست گذاری صدا و سیماست که اجازه می دهند این برنامه در ماه رمضان پخش شود. عملکرد احسان علیخانی به عنوان مجری یک برنامه هارد تاک درست است؛ سوال هایی می پرسد که طرف را در تنگنا قرار دهد، گاهی قیافه اش درهم می رود دوربین روی صورتش زوم می کند، گاهی اشک در چشم هایش حلقه می زند و… با برخی حرف هایی که می زند، عملا مهمان خود را می کوبد! این درست نیست که در این لحظه های معنوی، فردی را به عنوان مهمان دعوت و او را با سوال هایمان بمباران کنیم. البته منظور گفت وگو با افرادی که قوی اند و به موفقیت رسیده اند و می توانند الگو باشند نیست ولی متاسفانه اتفاقا همین قسمت ها از نظر بیننده ها چندان جذابیتی ندارد! البته او حتی در این مواقع هم می داند چطور بحث را به حاشیه بکشاند و چطور سوال های بی رحمانه ای بپرسد که محبوبیتش را کمتر خدشه دار و بیننده را با خود همراه کند و همین ویژگی او ماه عسل را پرطرفدار می کند.

دکتر حامد محمدی کنگرانی

روان‌پزشک، عضو کمیته‏های روان درمانی و رسانه‏های انجمن روان‌پزشکان ایران

لینک منبع : لینک به مطلب