در دوره های گوناگون تاریخ ایران بعد از اسلام، هیچگاه زن رسما در امور سیاسی مملکتی دخالت نداشته است، مگر در مواردی خاص و استثنائی که شامل چند زن پادشاه یا حاکم و یا زنانی که براساس لیاقت و شهامت خاص و دارا بودن هوش و استعداد فوق العاده از پوسته خود بیرون آمده و در عرصه جامعه وسیاست قدم نهاده اند. و از این زنان تا به امروز آثاری زیادی برجا مانده است.

نقش زن در عرصه های مختلف تاریخ

در دوره های گوناگون تاریخ ایران بعد از اسلام، هیچگاه زن رسما در امور سیاسی مملکتی دخالت نداشته است، مگر در مواردی خاص و استثنائی که شامل چند زن پادشاه یا حاکم و یا زنانی که براساس لیاقت و شهامت خاص و دارا بودن هوش و استعداد فوق العاده از پوسته خود بیرون آمده و در عرصه جامعه وسیاست قدم نهاده اند. و از این زنان تا به امروز آثاری زیادی برجا مانده است.

در دوران استیلای عنصر ترک بر ایران که پیش ازهجوم مغول در حدود دو قرن ونیم به طول انجامید، از لحاظ شباهت بیش از حد آداب و رسوم و سنتهای قبیله ای ترک و مغول، جابجا به اهمیت وقدرت سیاسی زن بر می خوریم وهمین خود سبب فراهم کردن زمینه ای موافق ومساعد در ایران برای او در زمان حکومت های بعدی می شود.

در زمانی که مغول به ایران حمله کرد، حدود دو قرن ونیم می گذشت که قبایل ترک آسیای مرکزی بر ایران مسلط شده بودند و حکومتهای کم و بیش بزرگ و مهمی تشکیل داده بودند. هر چند که در این دوره ها ایرانیان تلاش و کوشش زیادی انجام داده بودند که تمدون و فرهنگ، سنن و آداب خود را همچنان دست نخورده و پابرجا نگهدارند و البته تا حدودی هم موفق شدند. که در این میان میتوان به وضع زن در جامعه ایرانی که بنابر سنت قبیله ای آسیای مرکزی حقوقی بالاتر و مقامی والاتر از آنچه داشت دریافت کرد.

ترکها همجون مغولها برای زنان اهمیت واحترامی زیادی قائل بودند و زن ومرد از حقوق مادی و معنوی مساوی برخودار بودند. زنان در کارهای خانه، گردش چرخ اقتصادی، جنگ و همچنین در امور سیاسی و مسائل گوناگون همپای مردانشان مشغول فعالیت بودند. همچنین زنان در این دوره اموال و ثروتهای خاص خویش داشتند و به مقامات مهم نائل می شدند و همچنین در موقع لزوم زمام امور قبیله و یا ایل را در دست می گرفتند.

حال به مقام و اهمیت زن در دوره های مختلف را بطور اجمالی مورد بررسی قرار میدهیم:

دوره غزنوی (۳۵۱ ۵۸۲)

در این دوره زنان نقش خود را بطور غیر مستقیم و در خلال اقدامات سیاسی، مانند مساله جانشینی سلاطین، سیاست نزدیکی با دولتهای همجوار، عقد معاهدات صلح و نظیر آن ایفا کرده است.

در این دوره ازدواجهای سلاطین با دختران حاکم رواج داشت که بیشتر جنبه سیاسی و مادی داشتند که بمنظور نزدیکی به سلطان و یا تشدید رابطه دوستی با او بوده است.

یکی از رایجترین ازدواجها در این دوره ازدواج شاهزاده خانمهای غزنوی با حکام خوارزم (خوارزمشاهیان) میباشد که معروفترین آنان یکی حره کالجی دختر سبکتکین خواهر سلطان محمود است که به همسری ابوالعباس خوارزمشاه در آمد. که این گونه ازدواج ها رواج زیادی داشت.

در این دوره زنانی که در توطئه ها شرکت می کردند و یا بالعکس زنانی که از لحاظ با سوادی، پارسائی، خانه داری وخدمت به دستگاه غزنویان معروفیتی زیادی داشتند. در این دوره حرمسرای شاهان و شاهزادگان پر از زنان گوناگون عقدی و غیر عقدی، نجیب زاده و کنیز بوده که این حرمسراها خود دستگاهی مستقل و مفصل داشته که اشخاص زیادی مشغول به کار می باشند و از اینرو زنانی که نقشهای سیاسی ایفا کرده باشند در این دوره بسیار نادراند.

دوره سلجوقی (۴۲۹ ۵۹۰)

در این دوره که بتدریج زمینه نفوذ پذیری سنن قبیله ای زیاد شد و مثل گذشته تظاهر و تعصب مذهبی نداشتند زنان از پس پرده بیرون آمدند و قدرت و مقامی را که در سرزمینهای موطن خود داشتند باز یافتند. در این دوره به زنان بسلطنت و حکومت رسیده و یا به زنانی که مستقیم یا غیر مستقیم در کار سلطنت شوهران یا فرزندان خود شریک بودند بسیار فراوان می باشد.

قابل ذکر است که منابع ایرانی مسلمان ما با بی میلی و خشکی از زنان این دوره یاد کرده اند و از ذکر وقایع مربوط به آنان خیلی سریع گذشته اند ولی در میان همین نوشته های کوتاه و خشک آثاری فوق العاده را میتوان پیدا کرد.

از زنان معروف این دوره میتوان ترکان خاتون، همسر ملکشاه دختر طمغاج خان، نوه ایلک خان از آل افراسیاب یا ایلک خانیه است که در کار سلطنت شوهر دخالت مستقیم داشته است و یکی از مهمترین کارهای که انجام شده توسط این ملکه برکناری خواجه نظام الملک وزیر معروف سلجوقی است که بر سر مسائل جانشینی بخصوص با یکدیگر اختلاف داشته اند که گویا تا مدتها این اختلافات حل نشد و ترکان خاتون در این مبارزه پنهانی پیروز گردید.

از زنان دیگر این دوره پادشاه خاتون دختر قتلغ ترکان می باشد که او نیز بر کرمان فرمان رانده است که زنانی فوق العاده مهم و با اصالتی بوده است.

همچنین درباره پادشاه خاتون می گویند که زن عالمه عادله ای بود و در نفس او خیلی خاصیتهای مثبتی بود که هنرمند، خطاط و همچنین شاعر و با دانشمندان و اهل فضل زیاد در تماس بود و در عهده این پادشاه شعر رونقی تمام گرفت و همچنین مدارس علم را برپا کرد و رونقی جدید بخشید و این چند بیت شعر زیر از این پادشاه خاتون شاعر می باشد:

من آن زنم که همه کار من نکو کاریست

بزیر مقنعه من بسی کله داریست

بهر که مقنعه ای بخشم از سرم گوید

چه جای مقنعه تاج هزار دیناریست

همانطور که میدانید در زمان حکومت سلجوقی و سپس اتابکان زنان نقش بسیار موثری را در تشکیل و دوام حکومتهای محلی ایران به عهده داشته اند و موفقیتهائی در مقابل ایلخانان به دست آورده اند.

دوره خوارزمشاهی (۴۹۰ ۶۲۸)

عصر خوارزمشاهیان دوره مهمی از لحاظ حکومت زن بر ایران است. در نتیجه ازدواجها وسیله نزدیکی حکام و سلاطین به یکدیگر می شدند.

از اولین زن مشهور خاندان ترکان خاتون همسر سلطان ایل ارسلان است که یکی از مهمترین و بزرگترین زنان دوره خوارزمشاهی به حساب می آید. وی در زمان شوهر مورد مشورت او و بنا بر سنت ترکان در کار مملکت نظارت مستقیم داشت. وقتی شوهرشان فوت شد ایشان خود به تنهایی زمام امور به دست گرفت که در جنگهای بسیار هم شرکت کرد.

ترکان خاتون که در دوره فرمانروایی سلطان محمد رسما حکومت خوارزمی را بعهده داشت در اداره مملکت هم پایه پسرش بود و در سراسر قلمرو خوازمشاهی هنگامی که از جانب وی و سلطان دوفرمان جداگانه ومختلف در یک قضیه میرسید تنها تاریخ فرمان را نگاه می کردند هر کدام تاریخی موخر داشت آن فرمان را به کار می بستند.

ترکان خاتون وزیر مخصوص داشت وهفت تن از دانشمندان مشهور در دیوان انشای او به کار مشغول بودند.

ترکان خاتون زنی ستمکار و سنگدل بود وسبب نابودی بسیاری از خاندان های کهن و اصیل ایرانی شد. همچنین او زنی عیاش و خوشگذران بود و پیوسته درخفا مجالس انس و طرب برپا می کرد.

و سرانجام به حمله مغول ها به ایران توسط چنگیز خان دستگیر شد و تا زمانی که سلطان جلال الدین در قید حیات بود از اخبار ترکان خاتون خبری بدست می آمد ولی پس از مرگ وی دیگر از سرنوشت این خاتون در ایران اطلاعی به دست نیامد.

پس میتوان نتیجه گرفت که مغول سنت احترام و اهمیت نسبت به زن را بر زمینه مطلوب و استواری که در طول دو قرن و نیم در ایران فراهم شده بود، گسترد.

زنان ایران در عصر مغول

در قسمت قبل به وضعیت زنان در قبل از عصر مغول پرداختیم و از جنبه های مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفت. حال در این قسمت به زنان ایران درعصر مغول خواهیم پرداخت و نگاهی به اوضاع زنان در این دوره خواهیم کرد.

در لابلای قرون متمادی این تاریخ تنها به یک عصر استثنائی از لحاظ اهمیت و قدرت زن بر میخوریم و آن دوران مغول است، که میتوان آنرا تا حدودی عصر برابری زن با مرد خواند، و این جریانی که با ورود مغولان به ایران آن آمد و با رفتن مغولان هم از ایران رفت.

در زمان مغول بنا بر سنت و آداب و رسوم آنها زن در قبیله دوشادوش مرد کار میکرد، از حقوقی تقریبا مساوی با او برخوردار بود و هیچ فعالیتی حتی ریاست ایل، شکار وجنگ به تنهایی اختصاص به مرد نداشت شغل مرد محدود بود ولی کار زن نامحدود بود.

در زمان مغولها رسم بر این بود که زنان متعدد می گرفتند که بستگی به وضع اقتصادی آنان داشت و گاهی در حدود امکان سی زن اختیار میکردند. ولی همواره اولین همسر بمنزله بزرگتر سایر زنان و در مورد خوانین بمنزله خاتون مهمتر و برتر و بعدها در نزد سلاطین بمنزله ملکه بوده است.

به قدری امر تعدد زوجات طبیعی بود که ما خیلی کم به مواردی برمی خوریم که بین زنان یک مرد مشاجره ای یا حسادتی بروز کرده باشد، بخصوص که مساکن و خانه های آنان از یکدیگر جدا بود، همه از حقوق مساوی برخوردار بودند، و به استثنای همسر اول هیچ یک بر دیگری برتری خاصی نداشت.

لازم به ذکر است که در نزد خان ها گذشته از زن اول، چند خاتون دیگر نیز مقامهای اصلی و بالاتری از سایر زنان داشته اند، که بمناسبت زیبائی و یا اهمیت سیاسی در ردیفی بالاتر از سایرین قرار می گرفتند. که میتوان بطور مثال خان مغول را نام برد که پنج زن اصلی و حدود۵۰۰ زن عقدی و قوما (به معنی صیغه) داشته.

در زمان مغول رسم بر این بوده که مردان بطور کلی می توانستند با بیوه های خویشان خود با ستثنای مادر، خواهر تنی، دختر وعروس ازدواج کنند. اینگونه ازدواجها رسم زناشوئی با قبایل بیگانه را برهم نمی زد. واینکه هر مردی می توانست پس از مرگ پدر زنان وی را بگیرد که این رسمی بسیار متداول بود.

در زمان مغول مشاهد می شود که زن یا مرد تنها به ندرت یافت می شد و در قوانین ازدواج سعی بر این بوده که هر کس بتواند همسری با شرایط گوناگون برای خود بیابد، و بخصوص ماندن دختر درخانه پدر و به شوهر نرفتن او به هیچوجه پسندیده نبوده است بطوریکه سرنوشت هر دختری این است که به مردی داده شود، و نه اینکه در خانه پیر گردد.

در عصر مغول آنقدر ازدواج امری مهم و غیر قابل عدول بوده است که مردگان را نیز به عقد دیگر در می آوردند.

در عصر مغول ازدواج آداب و رسوم خاص خود را داشت که ترتیب خاصی که منطبق با مقتضیات وخواستهای قبیله ای بوده است:

پسران ودختران در قوم مغول خیلی زود ازدواج می کردند. و در بین سلاطین و بزرگان پس از انجام مراسم عروسی، نامه های تهنیت و سپاسگزاری بین پدران دو خانواده رد و بدل میشد.

مهریه : در سنت مغولان و دردوران اولیه حکومت آنان ما به رسم پراخت مهریه بر می خوریم.

در دوره ایلخانی و پس از رسمی شدن دین اسلام در نزد این سلسله مهریه نیز متداول گردید که در بین سلاطین و شاهزادگان و امرا مقدار آن بسیار زیاد است. مثلا اولجایتو مهر یکی از زنان خود به نام بیلغان خاتون را نهصد هزار دینار قرارداده بود. ولی در زمان غازان خان دست به اصلاحات اجتماعی همه جانبه ای درمملکت زد یکی از موارد آن اصلاح و کاهش مهر بود که گرفتاریهای فراوانی را برای خانواده ها ایجاد کرده بود. وی مهر را بر نوزده دینار و نیم مقرر کرد.

جهیزیه: در دوران اولیه مغول حکومت مغول یعنی تا قرن سیزدهم میلادی مطابق با قرن هفتم هجری رسم فرستادن جهیز همراه دختر معمول بود. که چگونگی ونوع آن بستگی کامل به زندگی قبیله ای داشت و بر حسب ثروت قبیله و پدر متفاوت بود. بطور کلی ترتیب جهیز از این قرار بود که عروس هنگامی که به خانه شوهر می رفت زنی وی را همراهی می کرد که او را اینجه می نامیدند این زن از آن پس به خانواده داماد تعلق می گرفت.

طلاق : ما در تمام متون و کتابهای متعدد به هیچ موردی که از جدائی زن ومرد مغول با سنتهای قبیله ای اشاره ای شده باشد بر نمی خوریم. تنها مارکوپولو در سفرنامه خود اشاره می کند که نزد تنگقوت ها اگر شوهری مشاهده کند که زنی با سایر زنان او خوشرفتاری نمی کند و یا معایب دیگر دارد می تواند او را ازخانه بیرون کند. فقط در دوره ایلخانی و پس از اسلام آوردن ایشان طلاق نیز معمول گردید. و بخصوص غازان خان ضمن اصلاحات اجتماعی خود راه طلاق را تقریبا بی هیچ مانعی بازگذاشت.

در کل در عصر مغول زنان درمورد حقوق مادی و تملک ثروت و املاک می توانستند با مردان برابری کنند. بخصوص که در دوران اولیه تکوین حکومت مغول در گرداندن چرخ های اقتصادی جامعه ایلی نقشی مهمتر و برتر از مردان را برعهده داشته اند.

هر زنی برای خود چادر و اسباب و اثاثه، و اموال شخصی داشت و چون مغولها زنان متعدد می گرفتند شوهر می توانست هر روز در مسکن یکی از زنان که جدا از یکدیگر بودند به سر برد.

در زندگی زناشوئی مغولان همانطور که چنگیز معتقد است که نیکی مردان از نیکی زنان معلوم شود مساله ای که تا امروز اعتقاد کلی بر آن است. پس می توان چنین نتیجه گرفت که در خانواده و در سنت قبیله ای نقش اساسی متعلق به زن بوده است، هر چند که قدرت شوهر نمودارتر و ریاست خانواده بر عهده او بوده باشد.

در مورد رفتار و منش زنهای مغول مارکوپولو که مدتی بین این قبایل زیسته است و از نزدیک با زندگی آنان آشنائی پیدا کرده در این باره چنین اظهار نظر می کند: زنهای تاتار از لحاظ عفت و عصمت و وفا و وظیفه شناسی در برابر شوهران تالی ندارند. بی وفائی در نظرشان عیب بزرگ اخلاقی محسوب می شود. در مقابل شوهران نیز نسبت به زنان خود صدیق و مهربانند به این جهت همیشه در خانواده ها صلح و صفا حکمفرما است. از دهان زنها هیچگاه حرف زشت شنیده نمی شود. پاکدامنی و حجب و حیایشان شایان توجه و قابل تحسین است، و خرجشان برای مردها زیاد نیست. بر عکس وجود آنها از لحاظ کارهائی که در خانه می کنند برای مردها پردرآمد است روی همین اصل وقتی مردی زن جدیدی می گیرد به پدر زن خود هدیه ای که همپایه جهیز است میدهد.

در پایان این قسمت می توان نتیجه گرفت که زنان در عصر مغول از احترام و جلوه خاصی برخوردار بودند و با زنان و مردان بطور مساوی برخورد می شد.

ذبیح الله محمدی بردبری

منبع : زن در ایران عصر مغول – دکتر شیرین بیانی

لینک منبع : لینک به مطلب