در واقع، این جنگ های غیر ضروری بوش / چنی درعراق بودکه مستقیما شرایط ظهور دولت اسلامی عراق و سوریه را به وجود آورد.

بوش و چنی شرایط را مستقیما برای بوجود آمدن داعش فراهم کردند

برای افرادی مثل دیک چنی بسیار درد آور و تلخ است که حتی کلمه ای در مورد استراتژی پرزیدنت اوباما برای زدودن خطر داعش از خاورمیانه بیان کنند .

در واقع، این جنگ های غیر ضروری بوش / چنی درعراق بودکه مستقیما شرایط ظهور"دولت اسلامی عراق وسوریه"را به وجود آورد .

جیمز بیکر وزیر امور خارجه آمریکا در دوران جرج بوش ( پدر ) در برنامه این هفته ملاقات با مطبوعات این موضوع را عنوان کرد . "او اشاره کرد که در دوره جرج بوش پدر در سال ۱۹۹۱ صدام حسین از کویت بیرون انداخته شد و پس از آن آمریکا برای اجتناب از همان خیزشهای خطرناک قومی و فرقه ای که متعاقب حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ تحت رهبری بوش (پسر) و چنی در عراق بروز کرد از پیشروی بسوی بغداد ( و ساقط کردن حکومت ) خودداری کرد .

اما این تنها جنگ درخود عراق نبود که بستر را برای ۱۲ سال متوالی و برای شدیدترین منازعات فرقه ای بین سنیها و شیعه ها در خاورمیانه آماده کرد بلکه آنچه که بعدها نیز اتفاق افتاد در این میان نقش داشت.

برنامه ضد بعثی بوش تمام نشانه ها وبقایای قدرت اهل سنت درجامعه عراق را زدوده واز بین برد وصحنه را برای طغیان علیه اشغالگری آمریکائیها و علیه دولت جدید شیعه در عراق آماده کرد . بوش سیستم ارتش با اکثریت سنی حاکم درعراق را منحل کرد.آنرا تغییرنداد، افراد بیشتری ازشیعیان وکردها را دراین ارتش وارد نکرد. اوفقط آنرا منحل کرد. تصادفی نیست که امروزه دوتن از فرماندهان بلند پایه داعش، از فرماندهان سابق ارتش عراق درزمان صدام هستند.

ژنرال پترائوس گامهائی را برای عوض کردن این سیاستها با اجرای برنامه هایش " بنام بیداری سنیها " برداشت بر اساس این برنامه ها قبایل سنی ، با آنچه که بعنوان القاعده عراق شناخته شده بود درگیر میشدند. اما نهایتا پیشرفتهایی که او به دست آورده بود بدلیل سیاست دولت بوش و چنی درکمک به انتصاب نوری المالکی (کسی که بطور روشمندی سنیها را در تمام عراق محروم کرد ) به سمت نخست وزیر عراق ، از بین رفت. این تمام ماجرا نبود. جنگ درعراق (که به هیچ وجه برای مبارزه با تروریسم راه اندازی نشده بود ) شمار زیادی تروریست بوجود آورد که خیال پیوستن به سازمانهای افراطی را داشتند. این کار با کشته شدن شمار زیادی از عراقیها ، آواره شدن صدها وهزاران نفر و زندانی کردن هزاران نفر از مردم و متقاعد شدن بسیاری از ساکنان خاورمیانه بر صحیح بودن تبلیغات تروریستها مبنی بر اینکه آمریکا و غربیها واقعا در پی بدست گرفتن سرزمینهای اسلامی هستند، انجام شد .

وبالاخره، خلاف بودن ادعای پوچ دیک چنی مبنی بر اینکه نیروهای آمریکا به عنوان آزادیبخش در عراق مورد استقبال قرار خواهند گرفت؛ چراکه هیچکس علاقه ای به اشغال کشورش توسط ملتی دیگر ندارد .

احتمالا جنگ بیش از هر نوع اقدام تبلیغاتی دیگری، میتواند منجر به گرایش جوانان آسیب پذیر به بنیاد گرائی شود و با بوجود آمدن امواج کشتار فرقه ای دشمنیهائی بوجود خواهد آمد که هرگز بخشیده نخواهد شد .

جنگ در عراق و خلاء قدرت سنیها، ابتدا به واسطه سیاست های ایالات متحده و سپس المالکی – شرایط عالی را برای گروههای افراطی تبهکار فراهم کرد که به آنها اجازه داد نوار بزرگی از خاک عراق را بدست آورند .

و اکنون خیلی از کسانی که باعث این سیاست خارجی فاجعه آمیز شدند این جسارت را بدست آورده اند تا تلاشهای دقیق اوباما که برای اصلاح این اشتباهات انجام میشود را مورد انتقاد قرار دهند . آنها این انتقادات را اغلب بدون اینکه چیزی در مورد سیاستهای اشتباه سابق خود بگویند اظهار میکنند .

این کار شما را به یاد کسانی می اندازد که خودشان آتش سوزی را راه انداخته اند و بیرون از صحنه فقط مشغول نکوهش روشهای خاموش کردن شعله های آتش توسط آتشنشانان هستند.

آنها میگویند اگرپس از بازگشت نیروهای آمریکا ،اجازه داده شده بود که گروهی از نظامیان آمریکائی در عراق باقی بمانند همه چیز باعث رضایت میشد .

آیا آنها واقعا فکر می کنند که وجود چند هزار نیروی نظامی ایالات متحده قادر به حل مشکلات عراق باشد حال آنکه صدها هزار نظامی موفق به انجام این کارنشدند ؟

والبته آنها به راحتی فراموش کردند به این موضوع اشاره کنند که نه عراقیها و نه رای دهندگان آمریکائی راضی به باقی ماندن نیرو در عراق نبودند و فراموش می کنند که دولت عراق با شرایطی که اجازه استقرار یک نیروی نظامی باقیمانده خارجی را درعراق بدهد موافقت نمی کند .

یا شاید آرزو میکنند که نیروهای ایالات متحده اکنون در شهرهای عراق در به درطرفداران داعش را ریشه کن کنند. فقط چند نومحافظه کار جان سخت خواهان نیروهای نظامی بیشتری در خاورمیانه هستند.

و پس از آن این ترجیع بند را سر میدهند که اوباما باید زودتر به شبه نظامیان میانه رو مخالف در سوریه کمک تسلیحاتی مینمود. باید یادآور شد که اگرآن زمان این اقدام انجام میشد بطور کلی احتمال داشت که خیلی ازآن سلاحها تا کنون به دست داعش بیافتد و باید برای جلوگیری از وقوع این مسئله ، در حال حاضر و حتی درآینده هم بسیار مراقب بود.

پاسخ اوباما به داعش مورد حمایت تقریبا دو سوم آمریکائیهاست چرا که به نظر میرسد تنها پاسخ منطقی باشد و آن اینست که درمان بیماری بدتر ازخود بیماری نیست .

این موید آنست که مقدمترین و بهترین راه حل معضل داعش تعامل با دیگر سنیهای منطقه است . این کاربا هدف ایجاد یک ائتلاف بین المللی برای کوبیدن و در نهایت نابودی توانائی تهدید این سازمان جنایتکار در خاورمیانه و جاهای دیگر میشود.برای رسیدن به این هدف بر تقویت دیگر نیروهای سنی منطقه تاکید میشود .

اما اکثریت آمریکائیها پی برده اند که این کار آسان نخواهد بود و البته حق با آنهاست. تمیز کردن گند کاری وحشتناکی که سیاستهای بوش/چنی در خاورمیانه زده کار آسانی نخواهد بود .

بطورصریح ، من فکر میکنم که هر یک از معماران جنگ عراق که به تلویزیون دعوت میشوند نباید حتی کلمه ای هم در مورد سیاست خارجی دولت وبخصوص درمورد خاورمیانه بگویند . آنها اعتباری برای اظهار نظر ندارند . آنها با اشتباهات همیشگیشان شرایطی را به وجود آورده اند که با مشکلات پیش روی امروزی مواجهیم .

اما اگر آنها دعوت شدند که سر صحبت را باز کنند، هم باید به سابقه شکستهای گذشته شان اشاره کنند وهم چیزی بیشتراز انتقاد ونکوهش تلاشهای رئیس جمهور برای رفع آثار اشتباهات آنها برای گفتن داشته باشند. همچنین آنها باید به گفتن اینکه دقیقا چه کاری باید برای رفع اشتباهات آنها انجام شود ملزم شوند و اگر هریک از آنها واقعا روشی را برای اقدام پیشنهاد کرد، با توجه به سوابق اشتباهات گذشته شان ، تا حد زیادی میتوانید مطمئن باشید که آن روش غلط است .

نویسنده : رابرت کریمر

ترجمه: غلامرضا امامی

*رابرت کریمر مدت زیادی متفکرو استراتژیست سیاسی بوده و نویسنده کتاب : " راست ایستادن ؛ ترقی خواهان (اصلاح طلبان ) چگونه میتوانند پیروز شوند " است که در سایت آمازون در دسترس است. او عضو مرکز همکاری برای دموکراسی و استراتژیست ارشد " مرکز اتحاد آمریکائیها برای تغییر " است .

* غلامرضا امامی – کارشناس ارشد علوم سیاسی

لینک منبع : لینک به مطلب