تقریباَ کسی نظر منسجمی برای معنی نامهای کُتیسفون و تیسفون ابراز نکرده است از این روی این نامها را در ردیف ناشناخته ها قرار داده اند. نگارنده قبلاَ دو نظر خطای خویش را در این راه آزموده و سرانجام امروز در گام سوم به نظر متقاعد کننده ای در این باب رسیده ام.

معنی نامهای کُتیسفون و تیسفون

هیئت کُتیسپون مربوط به تیسفون را می توان کوت تیسپون در نظر گرفت. یعنی دژ منسوب به محل محافظتی نیرومند. ظاهراَ نام ایرانی مدائن نه چنانکه حدس زده اند شهریستانان بلکه با توجه تعداد شهرهای آن "هفت شهر" بوده است که بدین صورت وارد فرهنگ عرفانی و اساطیری ایران شده است. چه به نظر میرسد اصل هفت شهر عشق، هفت شهر اشک (اشکانیان) بوده که این شهر هفت بخشی از عهد ایشان به پایتختی ایران برگزیده شده بود.

صورت توسفون این شهر را نیز که یاقوت حموی به نقل از حمزه اصفهانی آورده است می توان از توش پون یعنی محل نگهبانی نیرومند گرفت: یعنی نام شهر تیسفون در ترکیب توش (تِویشی اوستایی، تاویسی هندی باستان) به معنی نیرومند بعلاوۀ پون (پاینده، پشتیبان) یعنی محل محافظتی نیرومند متضمن مفهومی منطقی است.

لغت نامه دهخدا چنین اطلاعاتی از نامهای تیسفون و مداین به ما می دهد:

طیسفون. [طَ س َ] (اِخ) پایتخت کسری و محلی بوده که ایوان معروف در آنجا ساخته شده، تا بغداد سه فرسنگ بُعد مسافت دارد. حمزه (اصفهانی) گوید: اصل این کلمه طوسفون، و هنگام تعریب واو نخستین را به یاء تبدیل کرده اند. (معجم البلدان). این محل مرکب از دو قسمت بوده، یک قسمت آن را طیسفون و قسمت دیگر را سلوکیا مینامیدند. طیسفون در سال ۱۴ هجرت تسخیر شد و به تصرف مسلمانان درآمد. شهری از ایران زمین که اقامتگاه پادشاهان کشور ایران بوده، بعضی گفته اند نام مداین است و این اصح است و بعضی بجای فا، قاف گفته اند و برخی گفته اند این کلمه تیسپون به تاء قرشت و باء فارسی بوده و طیسفون معرب آن است. (فرهنگ رشیدی). نام شهر قدیم در مغرب ایران و ساحل شرقی دجله که پای تخت ساسانیان بوده و عرب آنجا را مداین نام داد. تلفظ نام این شهر به پهلوی تیسپون بوده و خارجیها کتسیفون گفته اند .قصر ساسانی که محل ویرانه های طاق کسری از بقایای آنست در این شهر بوده است. (لغات شاهنامه) :

نشسته شبی شاه در طیسفون

خردمند موبد به پیش اندرون . فردوسی .

زمستان بدی جای او طیسفون

ابا لشکر و موبد رهنمون . فردوسی .

همه یاد کرد این به نامه درون

فرستاده آمد سوی طیسفون . فردوسی .

وز آنجایگه شد سوی طیسفون

سر بخت بدخواه کرده نگون . فردوسی .

مداین. [م َ ی ِ] (اِخ) شهرکی است برمشرق دجله و مقر خسروان بوده است و اندر وی یکی ایوانی است که ایوان کسری خوانند و گویند که هیچ ایوان از آن بلندتر نیست اندر جهان. و این شهرکی بزرگ بود و با آبادانی و آبادانی وی به بغداد بردند. (حدود العالم). نامی است که عرب به مجموع دو شهر طیسفون در ساحل یسار دجله نزدیک بغداد حالیه و شهر سلوسی (سلوکیه) واقع در ساحل یمین دجله می دادند و یا این دو شهر را با پنج شهر دیگر مداین سبعه می خواندند و برای سهولت ادا »سبعه» را افکنده، مداین گفتند. و این شهر درسال ۱۴ هجرت مسخر مسلمانان شد. (از یادداشتهای مؤلف). گویند مداین عبارت بوده از هفت شهری که ما بین آنها مسافات کم و زیادی فاصله بوده است … پس از تسلط اعراب بر ایران بصره و کوفه مرکزیت پیدا کرد و مردم مداین به این دو شهر منتقل شدند و مدن مداین و سایرشهرهای عراق از اهمیت افتاد، و بعدها حجاج به واسط آمد و آنجا را دارالاماره قرار داد سپس منصور به بغداد آمد و مردم رو به آنجا نهادند آنگاه معتصم سامراء را قرارگاه کرد و خلفا چندی در این جا اقامت گزیدند و باز به بغداد منتقل گشتند… مداین در عصر ما شهرکی است در جانب غربی دجله که عبارت است از نهر شیر… در دیجان قریه ای بوده در قسمت بالای همین مکان تقریباً در یک فرسخی واقع شده بود، اما اکنون ویران است… قبر سلمان فارسی و حذیفه بن الیمان در این محل است ومقصد و مزار مردم است. (از معجم البلدان). نام هفت شهر نزدیک به هم که پنج شهر آن شناخته شده است: ۱ تیسفون. ۲ وه اردشیر. ۳ رومگان. ۴ در زنی زان. ۵ولاش آباد و دو محل دیگر را اسپانبر و ماحوزا تصورکرده اند. رجوع به تیسفون و طیسفون شود:

مداین پی افکند جای کیان

پراکند بسیار سود و زیان . فردوسی .

رسد دست تو از مشرق به مغرب

ز اقصای مداین تا به مدین . منوچهری .

و بلخ و مداین هم بر آن قاعده دارالملک اصلی بودند. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص۹۸) .و هر دو را به مداین نشانده بود در دارالملک. (فارسنامهٔ ابن بلخی ص۱۰۸).

بر سر دجله گذشته تا مداین خضروار

قصر کسری و زیارتگاه سلمان دیده اند. خاقانی .

یک ره ز ره دجله منزل به مداین کن

وز دیده دوم دجله بر خاک مداین ران . خاقانی .

علی مفرد

لینک منبع : لینک به مطلب