انسان اشرف مخلوقات است و با توجه به اینکه نسبت به دیگر موجودات از قوه عقل برخوردار است و اختیار نیز دارد باید به هم نوع خود احترام بگذارد و دیگر انسان ها را بی ارزش نکند.

امام رضا علیه السلام اومانیستی اسلام گرا

چکیده

انسان اشرف مخلوقات است و با توجه به اینکه نسبت به دیگر موجودات از قوه عقل برخوردار است و اختیار نیز دارد باید به هم نوع خود احترام بگذارد و دیگر انسان ها را بی ارزش نکند . در سیره امام رضا (ع) همواره انسان دوستی و احترام به دیگران حتی غلامان سیاه به چشم می خورد و در بسیاری موارد با اینکه امام است خود را از آنها پایین تر می بیند . اما اومانیسم غربی یا همان انسان محوری خود را در جایگاه خدا قرار می دهد و می گوید اصل انسان است و اصالت بشر را مطرح می کند و معتقد است موجودی به نام خدا و چیزی به نام دین نباید مانع آزادی های انسان شود . اومانیسم معتقد است انسان باید عزیز باشد و خودش خدای خودش باشد و بالاتر از چیزی که هست باشد اما این مکتب ثابت کرده است که برای منافع خود این افکار را رواج داده است و اکثر دانشمندان این تفکر را ضد انسان نامیده اند و معتقدند اومانیسم فقط نقش انسان دوستی را بازی می کند اما پشت پرده به فکر منافع خود می باشد . این تفکر یعنی اومانیسم نوعی نیهیلیسم به معنی پوچ گرایی می باشد . امام رضا (ع) با اعمال و رفتار خود اومانیسم امروزی را نقد می کند و انسان دوستی واقعی با تکیه بر توحید را نمایان می کند که می توان گفت امام رضا علیه السلام نوعی اومانیست اسلامی خداگرا است .

کلید واژه : امام رضا (ع) ، اومانیسم ، انسان ، اسلام ، قرآن

درآمد

همواره ما انسان ها در تمامی دوره های زندگی مان چه در کودکی و چه در جوانی و حتی در سنین بالاتر به دنبال الگو و اسوه بوده ایم و از یک اسطوره الگو گرفته ایم ولو این اسطوره و یا قهرمان خوب بوده است یا بد و یا پیر بوده یا جوان و یا افسانه ای بوده و یا واقعی توفیری ندارد ولی همیشه از یک قهرمان تقلید کرده ایم و حتی اگر هم قهرمانی در کار نبوده در ذهنمان یک افسانه پردازی کرده ایم و یک اسطوره ساخته ایم که از او پیروی کنیم و هر چه او کرد ما هم انجام دهیم و یا گرفتار و مجذوب مکاتبی شده ایم که گاه باعث شده هر آنچه داریم حتی زندگی مان و حتی زندگی اطرافیانمان را فدای این گونه مکاتب کنیم که در نهایت چیزی جز دوری خداوند را برایمان نداشته و مسیرمان را فقط به بیراهه برده است . اگر این اسطوره ها و یا مکاتب را با چشمی باز ، با جهانی بینی و عقلانیت و هستی شناختی و تفکر و توجه به نشانه های حضرت حق انتخاب کنیم راه سعادت را در پیش روی خود می بینیم و می توانیم به آن حیات طیبه و در نهایت به آن بهشت برین که وعده داده شده است راه پیدا کنیم ، و چه مکتبی بهتر از اسلام و چه قهرمان و یا اسطوره ای بهتر از علی بن موسی الرضا (ع) برای ما می تواند الگو و اسوه باشد تا از آن پیروی کنیم ؟ آیا مکاتبی مانند اومانیسم و فاشیسم و لیبرالیسم و یا بنیانگذاران آنها می توانند جای اسلام و امامان معصوم آن بنشینند ؟ امام رضا (ع) ، کسی که در انسان دوستی شهره عام و خاص است را می توان با مکتب اومانیسم که می گوید فقط و فقط انسان را باید دوست داشته باشیم و انسان خدا است یکی کنیم ؟ در این پژوهش تلاش بر این بوده است که خصوصیات خوب و بد اومانیسم و فرق آن با روش و سبک زندگی امام رضا (ع) و اسلام را مورد بررسی قرار دهیم و از همین رو در این تحقیق پنج مسئله اصلی ذیل را طرح و مورد بررسی قرار دادیم :

۱ – اومانیسم چیست و چه می گوید ؟

۲ – در نقد و بررسی اومانیسم ، آیا این مکتب بی عیب است ؟

۳ – سبک زندگی امام رضا (ع) در انسان دوستی چگونه است ؟

۴ – امام رضا (ع) چگونه اومانیسم را نقد می کند ؟ و فرق اومانیسم با سبک زندگی امام رضا (ع) در چیست؟

۵ – نظر اسلام و دیگر دانشمندان در مورد انسان چیست ؟

۱ اومانیسم

در سوال اول پژوهش عنوان کردیم که اومانیسم چیست و چه می گوید ؟

اومانیسم مکتب انسان مداری یا انسان گرایی یا انسان محوری و مانند آن است و این مکتب می گوید که انسان به جای خدا فرمانده است و معیار و محور همه چیز انسان است و نه خدا یعنی اصالت انسان در برابر اصالت خدا و همچنین می گوید اگر خدایی هم وجود دارد بعد از انسان است و نباید به اصالت انسان خدشه وارد کند و انسان خودش سرور و سالار است . اومانیسم می گوید انسان آزاد آفریده شده است و باید آزاد زندگی کند و دین نباید برای انسان محدودیت ایجاد کند . اومانیسم می گوید اخلاق و مذهب فرع است و انسان اصل و آقای خودش است .

به طور کلی می توان گفت اومانیسم به هر نوع فلسفه ای اطلاق می شود که منزلت ویژه ای برای انسان قائل است و او را مقیاس همه چیز قرار می دهد (رجبی،انسان شناسی،۱۳۸۶،ص۴۳) . اومانیسم می گوید هر چیزی که با عقل قابل اثبات نباشد از جمله خدا وجود ندارد(همان،ص۴۶) و اومانیسم خود نوعی راسیونالیسم (Rationalism) می باشد به معنی عقل گرایی و خرد گرایی و نه خداگرایی ، که علم پرستی نیز زاییده همین تفکر است . (همان،ص۴۷)

در مجموع می توان اومانیسم را مشتمل بر آموزه های زیر دانست :

۱ – انسان برترین ارزش است و مدار همه ارزش ها ، منافع ، خواسته ها و حیثیت انسانی است .

۲ – ارزش انسان در بعد الهی و روحانی و ملکوتی او نیست ، بلکه در خرد زمینی و معاش اندیش او است .

۳ – انسان در تأمین منافع و خواسته های خود ، خویش بسنده و خودکفا است .

۴ – غایت فرجامین بشر ، نه کمال معنوی و قرب الهی که عمارت دنیا و به سازی زندگی دنیایی است . (شاکرین،راز آفرینش،۱۳۸۹،ص۲۲)

از بیان اینکه معنی لغوی اومانیسم چیست و از کجا آمده و تاریخ و بقیه متدهایش خودداری کردیم و به بیان بحث اصلی یعنی تفکرات اومانیستی اکتفا کردیم ، و اما در بخش بعد این تفکر مورد نقد و بررسی قرار می گیرد .

۲ نقد و بررسی مکتب اومانیستی

هر مکتب و یا مطلبی و یا تفکری که احساس شود در آن عیبی وجود دارد باید نقد و بررسی شود و مزایا و معایب آن گفته شود تا بتوان در مورد آن بهترین تصمیم را گرفت. تفکر اومانیستی نیز از این قاعده مستثنی نیست و حتی نیاز اساسی به نقد و بررسی دارد زیرا این مکتب منشأ بعضی مکاتب دیگر نیز شده و باعث شده گروه ها و اقشار مختلف زیادی به این تفکر گرویده شوند نظیر اگزیستانسیالیسم به معنی اصالت وجود یا اصالت بشر و این تفکر می گوید که انسان ماهیت پیشین ندارد و خودش سرنوشت خویش را می سازد و آزاد است، و اما بعد ، در این قسمت به سوال دوم پژوهش پاسخ می دهیم یعنی نقد تفکر اومانیستی که بدین شرح است :

۱ – اگر با دیدی روشن به تفکر انسان پرستی یا همان انسان مداری نگاه کنیم میبینیم که اصلا موجودی به نام انسان قابل پرستش نیست زیرا اولا بالاخره زمانی از چیزی به وجود آمده که اصلا موجود نبوده است و خالقی آن را به وجود آورده و ثانیا انسان محدود است ، یعنی روزی می میرد و نمیتواند جاودانه باشد و کسی لایق پرستش است که نیازمند مکان و زمان نباشد یعنی همیشگی باشد و زمان برایش بی معنی باشد و انسان نمی تواند در چنین جایگاهی باشد . پس آدمی نمی تواند فقط و مطلق به خودش تکیه کند زیرا بالاخره نیست و نابود می شود و باید از قدرت برتری کمک بگیرد و به خودش اکتفا نکند .

۲ – انسان محوری ارزش ها را نفی می کند ، زیرا این تفکر فقط به دنیا و زندگی دنیایی انسان می اندیشد ، لاجرم سود و منفعت آدمی بر هر قاعده و ارزشی تقدم می یابد (شاکرین،راز آفرینش،۱۳۸۹،ص۲۳) و هر غیر ارزشی را ارزش تلقی می کنند و فقط ارزش های حقیقی قربانی این ماجرا هستند زیرا انسان مداران این مکتب از این تفکر برای منافع شخصی استفاده می کنند . به همین دلایل برخی از دانشمندان با تعابیری مانند " جنبش ضد انسانی ، مفهومی گول زننده ، ندای برتری نژادی ، پرورش دهنده منش ضد انسانی و توجیه گر مراکز قدرت از آن یاد کرده اند (احمدی،معماری مدرنیته،۱۳۷۷،صص ۹۱ ۹۳،۱۱۰و۱۲۲) و همچنین پیامدهای اومانیسم طوری بود که دانشمندان آن را نوعی اسارت انسان شمردند(تونی دیویس،عباس مخبر،۱۳۷۸،اومانیسم،ص ۱۷۸)

۳ – اومانیسم نوعی نیهیلیسم به معنی پوچ گرایی است زیرا محدود کردن انسان به همین چند روز دنیا و دنیا گرایی سر به ناامیدی میزند(شاکرین،راز آفرینش،۱۳۸۹،ص۲۳) و هر چه هم یک انسان سعی کند در این دنیا بماند باز هم در آخر راهی دنیای مرگ و دنیایی دیگر می شود .

۴ – به علت اینکه انسان ها ذاتا روح خدایی دارند یعنی روح خدا در انسان دمیده شده است پس همیشه می دانیم خدایی وجود دارد که هر لحظه ممکن است جان ما را بگیرد به همین دلیل است در مواقع تصادف و یا غرق شدن در دریا و یا حادثه های خطرناک ناگهان در اعماق احساسات خود و در نهان از یک نیروی برتر کمک میخواهیم و این یعنی اینکه خدایی وجود دارد . تفکر اومانیستی انسان را در جایگاه خدا قرار می دهد اما وقتی تنها می شود و می اندیشد بدون شک ترسی در دلش به وجود می آید از موجودی به نام خدا زیرا خودش را به جای او می پرستد و این باعث می شود اومانیست ها همیشه در ترس و عذاب فکری باشند .

پس می بینیم که این نوع تفکر خالی از عیب نیست بلکه پر از نقص است و نقد های بسیاری بر این تفکر وارد است اما از حوصله این پژوهش خارج است و به همین چند مورد بسنده می کنیم.

۳ سبک زندگی رضوی در انسان دوستی

با توجه به روایات و سبک زندگی رضوی به سوال سوم پژوهش یعنی سبک زندگی امام رضا (ع) در انسان دوستی پاسخ می دهیم :

از شیخ صدوق روایتی رسیده است که نشان در احترام امام رضا(ع) به مقام انسانیت است .در روایت اول شیخ صدوق از ابراهیم بن العباس که گفت: هرگز ندیدم که حضرت ابوالحسن الرضا علیه السلام کسی را به کلام خویش جفا کند(احترام به انسان) و ندیدم که هرگز کلام کسی را قطع کند یعنی در میان سخن او سخنی گوید تا فارغ شود از کلام خود(احترام به انسان) ، و رد نکرد حاجت احدی را که مقدور او بود برآورد(انسان دوستی)، و هیچ گاه در حضور کسی که با او نشسته بود پا دراز نفرمود(احترام به انسان) ، و در مجلس مقابل جلیس خود تکیه نمی فرمود(احترام به انسان) ، و هیچ وقتی ندیدم او را که به یکی از موالی و غلامان خود بد گوید و فحش دهد(انسان دوستی)، و هیچ گاه ندیدم که در خنده خود قهقهه کند بلکه خنده او تبسم بود، و چون خلوت می فرمود و سفره طعام نزد او می نهادند ممالیک خود را تمام سر سفره می طلبید حتی دربان و میرآخور او، و با آنها طعام میل می فرمود(انسان دوستی)، و آن حضرت بسیار احسان می کرد و صدقه می داد در پنهانی و بیشتر صدقات او در شبهای تار بود(انسان دوستی و نگاه داشتن آبروی انسان)، پس اگر کسی گمان کند که مثل آن حضرت را در فضل دیده است پس تصدیق نکنید او را. ( شیخ صدوق،عیون اخبار الرضا، ج۲،ص۱۷۸)

در روایتی دوم شیخ اجل احمد بن محمد برقی از پدرش از معمر بن خلاد روایت کرده است که هر گاه حضرت امام رضا علیه السلام طعام میل می کرد کاسه بزرگی نزدیک سفره خود می گذاشت و از هر طعامی که در سفره بود از بهترین مواضع آن مقداری برمی داشت و در آن کاسه می گذاشت پس امر می کرد که بر مساکین پخش کنند(انسان دوستی) آن وقت تلاوت می کرد آیه ی(فلا اقتحم العقبه) (بلد،۱۱) را، حاصل این آیه ی شریفه و آیات بعد از آن آن که اصحاب میمنه و اهل بهشت در عقبه یعنی امر سخت و مخالفت نفس داخل می شوند و آن عقبه آزاد کردن بنده ای است از رقیت یا طعام خورانیدن است در روز گرسنگی به یتیمی که دارای قرابت و خویشی باشد یا مسکینی که از بیچارگی و فقر خاک نشین باشد، پس حضرت امام رضا علیه السلام می فرمود که خداوند عزوجل دانا بود که هر انسانی قدرت آزاد کردن بنده ندارد پس قرار داد برای ایشان راهی به بهشت یعنی مقابل آزاد کردن بنده اطعام را قرار داد که هر شخصی بتواند به سبب آن راه بهشت گیرد و به بهشت رود. (برقی،محاسن،ص۳۹۲) در روایت سوم ابن شهر آشوب میگوید : امام رضا (ع) وارد حمام شد. مردی که آن حضرت را نمی شناخت به او گفت بدن مرا ماساژ ده، امام شروع به این کار کرد. هنگامی که مردم آن مرد را متوجه کردند و حضرت را شناخت با پریشانی شروع به عذر خواهی و پوزش کرد، اما امام هم چنان به کار خود مشغول بود و او را دلداری میداد.(ابن شهرآشوب،مناقب آل ابی طالب،ج۴،ص۳۶۲) . در روایت چهارم ابراهیم قمی گفت: یاسر برای من نقل کرد که در راه در جایی که میان ما و طوس هفت منزل راه باقی مانده بود، ابوالحسن (ع) بیمار شد، و تا ما به طوس رسیدیم بیماری آن حضرت شدت یافت، و چندین روز در طوس اقامت کردیم، و مأمون روزی دوبار به عیادت او می آمد، و در روز آخری که در آن روز حضرت از دنیا رفت که بسیار هم ضعیف شده بود، بعد از این که نماز ظهرش را به جای آورد به من فرمود: ای یاسر، این مردم چیزی خورده اند؟ عرض کردم ای سرور من! با این وضعی که شما دارید چطور میتوانند چیزی بخورند، حضرت این کلام را که شنید کمر خود را راست کرده و فرمود: غذا را بیاورید و همه ی کارکنان خود را بر سر سفره نشانید و از هر یک جدا جدا احوال پرسید و از وضعشان جستجو کرد پس از این که مردان و زنان طعام خوردند، ضعف شدیدی بر امام (ع) غلبه یافت و بیهوش افتاد و صدای شیون از حاضران برخاست. امام (ع) در آن حالت بیماری نیز لحظهای از یاد مردم و اطرافیان خود غافل نبود و میل نداشت در بیماری او افراد خانوادهاش دست از زندگی روزمره خود بردارند .(محمدزاده،علی بن موسی امام رضا،۱۳۸۵،ص۱۰۱) در روایت پنجم از ابراهیم بن عباس صولی نقل است که گفت: شنیدم علی بن موسی الرضا (ع) می فرمود: برای سوگند خود، بندهای آزاد میکنم و من چنین سوگندی نمیخورم مگر این که بندهای را آزاد و پس از آن همه ی داراییهای خود را در راه خدا انفاق کنم. سوگند میخورم به قرابتی که با پیامبر خدا (ص) دارم، اگر کسی گمان کند من بهتر از این هستم اشاره به یکی از غلامان سیاه خود فرمود درست نیست، مگر این که من عمل شایسته داشته باشم تا که بهتر از او باشم. (شیخ صدوق،عیون اخبار الرضا، ج۲،ص۲۳۷) نمونهای دیگر از اخلاق امام رضا علیه السّلام این بود که در دوران ولایتعهدی و تصدّی بالاترین مقام در دولت اسلامی، به هیچ یک از محافظین و غلامانش دستور نمیداد که کارهای او را انجام دهند، بلکه خود کارها را انجام میداد. راویان گفته اند: وقتی امام رضا علیه السّلام به حمام نیاز داشت، از اینکه به کسی دستور دهد حمام را برای او آماده کند، تنفّر داشت. وی به حمام عمومی شهر رفت ولی مالک حمام گمان نمیکرد که جانشین مأمون به حمام عمومی بیاید و خود را در آنجا پاکیزه نماید(قرشی،صالحی،۱۳۸۲،ج۱،ص۵۷) نمونه دیگری از اخلاق عالیه امام رضا علیه السّلام این بود که هنگامی که ولیعهدی را بر عهده داشت، از این راه به مردم آموخت که رنگ و نژاد باعث برتری افراد نسبت به یکدیگر نیست و همه با هم برابرند. (قرشی،صالحی،۱۳۸۲،ج۱،ص۵۸) شخصی به امام گفت: به خدا سوگند که تو از شایسته ترین مردانی.امام در پاسخ به او فرمود: اغراق مکن! کسی که از خدا بترسد و او را اطاعت کند، از من بهتر است. به خدا قسم، این آیه نسخ نشده است که میفرماید : ای مردم، ما شما را از مرد و زنی خلق نمودیم و شما را به قبایل و ملل و طایفه های مختلف تقسیم کردیم تا شاید یکدیگر را بشناسید. همانا بهترین شما نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست، البتّه خداوند دانا و آگاه است(مجلسی،بحار الانوار، ج ۱۲ ، ص ۲۸) عبد اللّه ابن صلت میگوید که یکی از مردم بلخ به او گفته است : به هنگام سفر با امام رضا (ع) به خراسان، من هم در طول سفر با او بودم. روزی به هنگام غذا خوردن، همه غلامان سفید و سیاه را احضار کرد و آنها دور او جمع شدند. من از آن حضرت پرسیدم: فدایت شوم، میخواهی غذایت را از این بردگان جدا کنم؟امام مرا سرزنش کرد و فرمود: پروردگار تبارک و تعالی یکی است، مادر همه یکی است، و پاداش بر اساس عمل است . (مجلسی،بحار الانوار، ج ۱۲ ، ص ۱۸)

۴ امام رضا (ع) و نقد تفکر اومانیستی

سوال چهارم پژوهش از این قرار بود که امام رضا (ع) چگونه اومانیسم را نقد می کند ؟ و فرق اومانیسم با سبک زندگی امام رضا (ع) در چیست؟

امام رضا (ع) با اعمال و رفتار و افکار و سخنان و آمال و ایده آل های خویش باعث می شود که انسان امروزی پی ببرد که اومانیسم چیزی جز پوچ گرایی نیست زیرا تفکر اصلی انسان دوستی در نزد آن بزرگوار است و نه اومانیسمی که فقط نقش بازی می کند ، همانطور که مشاهده می کنیم :

۱ در روایت اول از بخش قبل به وضوح حس انسان دوستی در این امام بزرگوار موج می زند و برخلاف اومانیسم است که وعده انسان دوستی می دهد و فکرمنافع خود است

۲ در روایت سوم در آن زمان به خصوص ، یک رهبر ، یک جانشین خلیفه و کسی که در امور سیاست و دیانت از همه بالاتر است می آید و یک مرد غریبه را در حمام عمومی و نه خصوصی و شاهنشاهی ماساژ می دهد . آیا در این دوره می توان کسی را به بزرگواری آن امام پیدا کرد ؟ غیر ممکن است و اما بعد اومانیسم شعار انسان دوستی می دهد که هزاران درجه متفاوت است

۳ در روایت پنجم باز هم انسان دوستی امام رضا (ع) نمایان می شود . چگونه می شود یک رهبر سیاسی دینی که میلیون ها نفر از او پیروی می کنند خود را برابر یک غلام سیاه پوست ببیند ؟ این است که اومانیسم نابود شده است . الگوی انسان دوستی امام رضا (ع) است و نه اومانیسم .

۴ در روایت آخر از بخش قبلی باز هم مشاهده شد که امام (ع) منافع را برای خودش تنها نمی خواهد و این رهبر ، این امام ، این به اصطلاح ولیعهد خود را هم ردیف با غلامان و سیاه پوستان قرار می دهد و شعار برابری را زنده نگاه می دارد . ۵ امام رضا علیه السلام در آنچه که برای محمد بن سنان نوشت، فرمود : تواضع درجاتی دارد از جمله اینکه مرد قدر خویش را بشناسد و خالصانه آن را در شأن خود قرار دهد، دوست نداشته باشد کاری برای دیگران انجام دهد مگر آنچه را که خود میخواهد دیگران برایش انجام دهند، اگر کسی به او بدی کرد با خوبی پاسخ دهد، خشم خود را فرو برد، از مردم معذرت خواهی کند. و خدا نیکوکاران را دوست دارد(درّ العظیم، ص ۲۱۶) و یا در روایتی دیگر است که حسن بن جهم از امام رضا (ع) پرسید : حد تواضع چیست ؟ امام فرمود : به مردم همانگونه احترام بگذاری که انتظار داری با تو همانگونه رفتار کنند ( روضه الواعظین،۲/۳۸۲) امام (ع) در این دو روایت اومانیسم را نقد می کند زیرا اومانیسم به فکر منافع خود است و کاری می کند که دوست ندارد بقیه با آنها انجام دهند یعنی همان فقط به فکر منافع خود بودن و کسی که اینگونه است طبق گفته امام (ع) خود را نشناخته است ، اما اومانیسم معتقد است که خود را شناخته و باید جایگاهش بالاتر از خدا باشد .

۶ – در حدیثی دیگر امام (ع) می فرمایند : بدترین مردمان کسی است که کمک و یاریش را دریغ نماید و به تنهایی غذا خورد و برده و زیر دستش را شلاق زند . ( تحف العقول ، ۴۴۸) اومانیسم چون به فکر منافع خود است بدون شک زیر دستش که بقیه انسان ها می شوند را لگد مال می کند و به تنهایی لذت می برد و سروری می کند که امام رضا (ع) این گروه را بدترین مردمان خطاب کرده اند .

۷ – فرهنگ برهنگی و برهنه پرستی از اومانیسم شروع می شود . در آتن که اومانیسم اوج گرفته بود مجسمه ها و نقاشی هایی را که از انسان می کشیدند و می ساختند سر و گردن و بدن انسان را برهنه نمایش می دادند و هر پوششی را زشت تر از انسان می دانستند و می گفتند چرا زیبایی های انسان را با پوشش زشت کنیم و در همانجا برهنه پرستی شروع می شود . از پیامبر (ص) تا آخرین امام یعنی امام مهدی (عج) احادیث و سخنان بسیاری وجود دارد که حجاب و عفت و پاکدامنی را تبلیغ می کنند و مورد تایید همگان است و با عقل و فهم انسان هم مطابقت دارد . در قرآن نیز آیه های حجاب نیز بسیار است . امام رضا (ع) نیز در مورد اینکه چرا نگاه مردان نامحرم به موی زنان متاهل و مجرد حرام است ، فرمود: این نگاه زمینه ساز هیجانی است که درفرد نسبت به فساد کشش ایجاد می کند و زمینه ارتکاب عمل ناپسند را که حرام است فراهم می نماید و همانند نگاه به موی زن نامحرم نظر به سایر قسمت های بدن زن که نگاه به آن حرام است نیز حرام می باشد (بحار الانوار ، ج۱۰۴،ص ۳۶) امام (ع) باز هم اینجا اومانیسم را می کوبد زیرا فرهنگ برهنگی باعث شهوت رانی و فساد می شود و فرقی بین انسان و حیوان نمی ماند . حیوان در شهوت از قوه ی احساس استفاده می کند و انسان از قوه ی عقل یعنی اعتدال در شهوت و برهنگی باعث فساد دیگران می شود که در این مورد دیگر فرقی بین انسان و حیوان نمی ماند زیرا هر دو از قوه ی احساس در شهوت استفاده می کنند . در مورد برهنه شدن نیز لازم است مطلبی عنوان شود و آن این است که تنها موجودی که برهنه است حیوان است و انواع آنها.اگر انسان نیز برهنه شود با حیوان هیچ تفاوتی ندارد . پس باید از نظر پوشش نیز بین این دو موجود تفاوتی وجود داشته باشد.

تا اینجا تفاوت میان انسان دوستی در فرهنگ امام رضا (ع) با اومانیسم غربی قابل مشاهده است و می بینیم که اومانیسم خود نوعی نیهیلیسم و پوچ گرایی مطلق است .

۵ انسان در تفکر اسلامی

و اما در سوال آخر پژوهش گفتیم که نظر اسلام و دیگر دانشمندان در مورد انسان چیست ؟

در این بخش از پژوهش نگاهی مختصر به انسان در قرآن ، در روایات و در نظر دیگر دانشمندان می کنیم تا ارزش ها و ضد ارزش های آن را بدانیم .

۱ – ۵ ) انسان در قرآن و روایات

در این مورد یعنی انسان در قرآن یک کتاب می توان نوشت اما در اینجا اشاره کوتاهی به آن می شود تا فقط بدانیم ارزش انسان در چه حد و اندازه ای است . انسان خلیفه خدا در زمین است . خداوند به فرشتگان می گوید من در زمین خلیفه و جانشینی برای خودم خلق می کنم ( بقره / ۳۰ ) خداوند تبارک و تعالی آن چه را که در آسمان ها و زمین است، در تسخیر انسان قرار داده است.( جاثیه /۱۳) خداوند تبارک و تعالی انسان را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری بخشیده و گرامی داشته است.( اسراء/۷۰) انسان موجودی است که خداوند تبارک و تعالی فرشتگان را به سجده ی او مأمور کرده است.( اعراف/۱۱) و بیش از ۵۰ آیه در مورد انسان نازل شده است که به بیان کردن همین چند مورد بسنده کرده ایم . فقط کافی است انسان بداند که چقدر ارزش برای او قائل شده اند و بهتر است بگوییم انسان آرزوی خداوند است . زیرا خداوند همه چیز را برای انسان خلق کرده و از همه موجودات برتری داده است و همچنین به فرشتگان دستور داده به او سجده کنند پس چنین موجودی در نزد خداوند بسیار با ارزش است و انسان اگر فقط از عقلش استفاده کند از فرشته بهتر است و اگر فقط از شهوت استفاده کند از حیوان پست تر است و اگر از هر دو به موقع استفاده کند که خداوند در اختیار او گذارده و آن هم در راه خدا و به موقع ، پس آرزوی خداوند را برآورده کرده است زیرا خداوند انسان و جن را نیافرید مگر برای عبادت (ذاریات/۵۶)

همچنین چند روایت نیز ارزش انسان را نشان می دهند : امام صادق (ع) : ای مُفضّل ! در آفرینش ویژه انسان که او را بر جانوران ، شرافت و برتری می دهد ، بیندیش . او چنان آفریده شده است که راست می ایستد و راست می نشیند ، تا اشیا در برابر دستان و اندام های او باشند و بتواند با آنها کار کند . اگر مانند چارپایان ، به رو افتاده بود ، نمی توانست [با دستان خود] کاری انجام دهد .( بحار الأنوار ، ج ۳، ص ۶۸) و حضرت امیر (ع) :از تورات ، دوازده آیه برگزیدم و آنها را به عربی برگرداندم ، و خود ، روزی سه بار در آنها می نگرم . . . ای فرزند آدم ! من همه چیزها را از برای تو آفریدم ، و تو را از برای خودم آفریدم ، و تو از من می گریزی ؟(المواعظ العددیّه ، ص ۴۱۹ ) و امام سجاد (ع) : ای بندگان خدا ! از خدا پروا دارید ، و بیندیشید و برای آنچه از برای آن آفریده شده اید ، (آخرت) ، کار کنید ؛ زیرا خداوند ، شما را بیهوده نیافریده و بی هدف ، رهایتان نکرده است ؛ [بلکه] او خود را به شما شناسانْد ، و پیامبرش را سوی شما فرستاد ، و کتابش را بر شما فرو فرستاد که در آن است حلال و حرام او ، و حجّت ها و مثال هایش . پس ، از خدا پروا کنید ؛ زیرا که پروردگارتان بر شما حجّت آورده و فرموده است : «آیا برای او دو چشم قرار ندادیم ، و یک زبان و دو لب ؟ و دو راه (حقّ و باطل) را به او نشان دادیم» . این ، حجّتی است بر شما . پس تا می توانید ، پروای خدا دارید ، که هیچ نیرویی نیست ، مگر به یاری خدا ، و توکّل نشاید کرد ، جز بر او .( تحف العقول ، ص ۲۷۴) و حضرت امیر (ع) در سخنی ارزشمند می فرماید : من عرف نفسه فقد عرف ربّه یعنی هر که خود را شناخت، خدای خویش را شناخته است (غررالحکم ،ص ۲۳۲) و هزاران حدیث و روایت دیگر در این مورد بیان شده است . در تمامی احادیث مشاهده می شود که انسان ارزش بالایی دارد ، باید قدر خود را بداند و اینکه اگر با معرفت کامل در خود بنگرد می بیند که از خداوند جدا نیست و اگر خود را بشناسد خدای خود را شناخته است . این روایت نشان می دهد که تفکر اومانیستی از انسان و خدا غافل است و هیچ کدام را آنچنان که باید نشناخته است و نسبت به این موضوع بی معرفت است .

۲ – ۵ ) انسان در نظر دانشمندان

انسان در بین دانشمندان دارای تعاریف گوناگونی است و هر دانشمند با توجه به عقیده و تجربیات خویش و همچنین مکان و زمان به خصوص خودش تعریفی از انسان کرده است . ارسطو می گوید : انسان حیوان ناطق است . به عقیده ارسطو انسان یک حیوان است ولی حیوانی فهمیده است ، حیوانی است که می تواند از عقلش درست استفاده کند . یا افلاطون می گوید : انسان حیوانی سیاسی است . باز هم افلاطون انسان را در جایگاه یک حیوان قرار می دهد و می گوید انسان حیوانی است که می تواند سیاست باز باشد یعنی در اموری که به خودش و جامعه اش مربوط می شود شرکت کند . مولر دین شناس می گوید : انسان حیوانی صورت ساز است . مولر هم انسان را حیوان می بیند اما حیوانی که صورت ساز است یعنی می تواند افکار و ایده هایی بسازد ، خواه زیبا باشد و یا زشت اما می تواند بسازد .در هر حال هر کسی به اندازه خودش در مورد انسان نظر داده است و او را توصیف کرده است که در این بخش به این بحث خاتمه می دهیم .

نتیجه ای که از این پژوهش می توان گرفت این است که اومانیسم یا همان تفکر انسان محوری ، یک تفکر پوچ گرا است و نمی توان با این مکتب فکر آسوده داشت زیرا با ظاهر انسان دوستی جلو می آید اما در باطن به فکر منافع خود می باشد و به قول دانشمندان این حوزه این تفکر یک جنبش ضد انسانی است و نمی توان به آن تکیه کرد . نمونه اصلی انسان دوستی در زیر سایه خداوند همان امام رضا (ع) می باشد که انسان دوستی حقیقی را با اعمال و حرکات خویش نمایان می کند . همچنین نقد های بسیاری به این تفکر وارد شده است که همه آنها روا هستند زیرا در جایی که انسان خود را به جای خدا قرار دهد بدون شک به مشکلات زیادی برخورد می کند . همچنین انسان در تفکر اسلامی ارزش بسیار بالایی دارد و خلیفه خدا در زمین است و نسبت به دیگر موجودات از قوه تفکر و تعقل برخوردار است اما نسبت به خداوندش بسیار محدود و ضعیف است .

سعید ابوالقاضی

فهرست منابع

قرآن کریم

غررالحکم

ابن شهر آشوب،رشید الدین محمد بن علی،مناقب آل ابی طالب،قم،علامه

ابن شعبه،۱۳۸۲،تحف العقول ،ترجمه صادق حسن زاده،قم،نشر آل علی علیه السلام

احمدی،بابک،۱۳۷۷،معماری مدرنیته،تهران

برقی، احمد بن محمد، ۱۳۷۰ ه ق،المحاسن، تهران، دار الکتب الاسلامیه

پیشوایی،مهدی ،۱۳۹۰، سیره پیشوایان ، قم ، موسسه امام صادق (ع) ، چاپ ۲۳

تونی،دیویس،۱۳۷۸،اومانیسم،ترجمه عباس مخبر،تهران

رجبی،محمود،۱۳۸۶،انسان شناسی،قم،انتشارات موسسه امام خمینی (ره)،چ ۱۰

شاکرین،حمیدرضا،۱۳۸۹،راز آفرینش،قم،نشر معارف،چ ۵

شیخ صدوق ، عیون اخبار الرضا ، الطبعه الاولی ، موسسه الاعلمی ، للمطبوعات ، بیروت ، ۱۴۰۴ ه ق

فتال نیشابوری، محمد بن احمد،۱۳۷۵،روضه الواعظین و بصیره المتعظین ،قم،الشریف الرضی

قربانی ، مهدی ،۱۳۸۹،هزار و یک حدیث رضوی ، مشهد ، نشر قاف مشهد الرضا ، چاپ ۲

قرشی،باقر شریف،۱۳۸۲،پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع)،ترجمه سید محمد صالحی،تهران ، دار الکتب اسلامیه، چ ۱

مصباح یزدی،محمد تقی،۱۳۹۰،انسان شناسی در قرآن،،قم،انتشارات موسسه امام خمینی (ره)،چ ۳

مطهری،مرتضی،۱۳۸۹،انسان در قرآن،تهران،صدرا،چ ۳۴

محمدزاده،مرضیه،۱۳۸۸،علی بن موسی امام رضا،قم،دلیل ما،چ ۵

مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، ج ۳ و ۱۲ و ۱۰۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه

مشکینی اردبیلی، علی،۱۳۸۲،تحریر المواعظ العددیه،قم،الهاد

لینک منبع : لینک به مطلب